خلاصة:
یکی از این رویکردها مدیریت استمرار کسبوکار BCM) business continuity management ) است که در قالب
تیمهایی انجام میشود که در گذشته به عنوان بخشهای کارکردی جداگانهای عمل میکردند. این تیمها فاقد یکپارچگی کامل
با ریسک فناوری اطلاعات و تطابق با استانداردها هستند و تنها چیزی که دارند پشتیبانی آشکار فناوری اطلاعات و کسبوکار
است. در گذشته تفکیک مدیریت استمرار کسبوکار و فناوری اطلاعات به خاطر فقدان یک جهانبینی منسجم نسبت به این
مفاهیم وجود نداشته و پایدار مانده است. اما با گذشت زمان تیمهای مدیریت استمرار کسبوکار یک رویکرد مبتنی بر ریسک
را در خصوص تیمهای امنیت اطلاعات و فناوری اطلاعات در پیش گرفتند. به علاوه» مجموع دادههایی که برای مدیریت هر
برنامه مورد استفاده قرار میگیرد همواره یک همپوشانی حداقلی داشته است. به همین صورت. ابزارهای گزارشدهی نیز
همپوشانی کمی با یکدیگر دارند؛ زیرا مستقل از یکدیگر برای برطرف کردن نیاز هر کدام از بخشهای کارکردی رشد میکنند
و ریشه واحدی ندارند. خوشبختانه ابزارهای ریسک و استانداردسازی فناوری اطلاعات در حال حاضر شروع به یکپارچهسازی
بخشهای مدیریت استمرار کسبوکار و گزارشدهی کردهاند که رهبران سازمانها را قادر میسازد که در خصوص ریسک
عملیاتی بصیرتهای بهتر و کاملتری داشته باشند
ملخص الجهاز:
دوره سوم ( قرون 18و 19 ميلادي) : در اين دوره کارآفرين فردي است که مخاطره ميکند و سرمايه مورد نياز خود را از طريق وام تأمين ميکند، بين کارآفرين و تأمين کننده سرمايه (سرمايهگذار) و مدير کسب و کار در تعاريف اين دوره تمايز وجود دارد.
دوره پنجم، دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاکنون ) : در اين دوره همزمان با موج ايجاد کسب و کارهاي کوچک و رشد اقتصادي و نيز مشخص شدن نقش کارآفريني به عنوان تسريع کننده اين سازوکار، جلب توجه زيادي به اين مفهوم شد و رويکرد چند جانبه به اين موضوع صورت گرفت.
تا دهه 1980 سه موج وسيع ، موضوع کارآفريني را به جلو رانده است: ـ موج اول: انفجار عمومي مطالعه و تحقيق در قالب انتشار کتابهاي زندگي کارآفرينان و تاريخچه شرکتهاي آنها، چگونگي ايجاد کسب و کار شخصي و شيوههاي سريع پولدار شدن ميباشد.
ـ موج سوم: اين موج شامل افزايش علاقمندي دولتها به تحقيقات در زمينه کارآفريني و بنگاههاي کوچک، تشويق رشد شرکتهاي کوچک و انجام تحقيقات در خصوص نوآوريهاي صنعتي ميشود که از اواخر دهه 1970 آغاز شده است.
به هرحال براي آگاه شدن و شروع به حرکت کارآفرينان سازماني کافي است آموزشهاي لازم در اين زمينه به آنها ارائه تا جرقه کارآفريني در ذهن آنان زده شود و درعين حال ضرورت مسئله نيز براي آنها معلوم گردد و اما براي تداوم اين حرکت بايد با پرورش آنان از طريق اقداماتي مانند حمايت مديريت، ايجاد تفکر استراتژيک کارآفريني، ايجاد عوامل ساختاري و فرهنگي و ...