خلاصة:
در اسلام نماز یکی از شاخصترین آیین هاست. اولین جزء نماز اراده و قصد است. در جامعه شناسی کارکردی نیز به قصد و هدفی که از اعمال کنش ها در نظر گرفته می شود، قصد یا نیت گفته می شود و به چنین کنشی، کنش هدفمند اطلاق می گردد که کارکردهای خاصی را به دنبال دارد. آثاری که در نیت نمازگذار مطرح بوده اند، کارکرد آشکار و آنچه از ابتدا در نیت او مطرح نبوده است، کارکرد پنهان نام دارند. از کارکردهای آشکار نماز می توان به ابراز بندگی و انجام امر الهی، افزایش درجه خلوص، دور شدن از بدی ها و… اشاره کرد. در این پژوهش سعی شده است تا برخی کارکردهای پنهان نماز با هدف شناسایی کارکردهای اجتماعی و فرهنگی نماز به عنوان بزرگ ترین عبادت و مهم ترین سفارش انبیاء و شناخت اهمیت نماز به عنوان کنش فردی و جمعی که روح انضباط را در انسان تقویت می کند، معرفی شوند. این پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است. و اطلاعات مورد نیاز از کتاب ها و مقالات صاحب نظران گردآوری، استخراج و سپس در چارچوب نظریه کارکردگرایی تحلیل شده است. و در نتیجه ملاحظه شد که اعتقادات دینی باعث انسجام و همبستگی گروهی، احساس مسئولیت، اعتماد و هویت اجتماعی و همچنین بازدارندگی از اعمال خلاف،آرامش و پیشرفت اجتماعی می شود. بنابراین اعتقادات دینی دسترسی به اهداف مشترک را تسهیل می کند که می توان از آن به عنوان یک سرمایة اجتماعی معنوی نام برد
ملخص الجهاز:
در این پژوهش سعی شده است تا برخی کارکردهای پنهان نماز با هدف شناسایی کارکردهای اجتماعی و فرهنگی نماز به عنوان بزرگ ترين عبادت و مهم ترين سفارش انبياء و شناخت اهميت نماز به عنوان کنش فردی و جمعی که روح انضباط را در انسان تقویت میکند، معرفی شوند.
نظر به چنين اهميتي، اين مقاله با توجه به برخي از ويژگيهاي منحصر به فرد نماز و تأثيرگذاري آن به عنوان يك كنش اجتماعی، در پي بررسي آثار، مناسبات اجتماعي و كاركردهاي آن است.
آنچه در این نظریات، مهم و کلیدی است توجه به نظم و ثبات در جامعه است که اکثر نظریهپردازان کارکردگرایی بدان توجه داشتهاند، مانند دورکیم که دین را در مطالعاتش بهعنوان یکی از نهادهای اجتماعی میداند که کارکرد آن همبستگی، انسجام و نظم است (اسکید مور، ویلیام ، 1385، ص.
به طور كلي تأثيرات و الزامهاي مراسم و مناسك را ميتوان در دو سطح كنش فردي و كنش جمعي بررسي كرد: الف) سطح كنش فردي: در اين سطح تأثيراتي هست كه مناسك و مراسم ديني براي افراد كنشگر در همة ادوار ايجاد مي¬كند، چنان كه قرآن¬كريم و احاديث به آنها اشاره دارد؛ مانند تأثيري كه نماز به عنوان يك منسك الهي بر هر كنشگري (نمازخوان) در جلوگيري و پيشگيري از جرم دارد.
توكويل معتقد است كه اعتقادات مذهبي نوعي انضباط اخلاقي در افراد پديد مي آورد و در جامعه اي كه انسجام آن مورد تهديد فردگرايي قرار گرفته، مي تواند باعث همبستگي شود؛ زيرا اين اعتقادات روح همگاني را در آنها ايجاد مي كند و مسئوليت اجتماعي افراد را يادآور مي شود (ويلم، 1377 ).