خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان رابطه والدکودک، بر شیوههای فرزندپروری مادران انجام شدهاست. این پژوهش، نیمهآزمایشی به صورت طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهشی تمامی مادران مراجعهکننده به یک کلینیک روانشناسی کودک در تهران بودند. با روش نمونهگیری در دسترس بیست نفر از این مادران که دارای کودکان سه تا یازده ساله بودند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. هر دو گروه برای انجام پیش-آزمون و پسآزمون به پرسشنامه فرزندپروری بوری پاسخ دادند. سپس برای گروه آزمایش ده جلسه آموزشِ درمان رابطه والدکودک برگزار شد. جلسات دو بار در هفته و هر جلسه بین 45 تا 60 دقیقه بود. نتایج تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که، شیوههای فرزندپروری مقتدرانه، سهلگیرانه و مستبدانه به صورت همزمان دارای تفاوت معناداری بین گروههای آزمایش و کنترل در پسآزمون شدهاند. در واقع آموزش رابطه والدکودک، موجب استفاده بیشتر والدینِ گروه آزمایش، از راهبردهای شیوه فرزندپروری مقتدرانه شدهاست. پیشنهاد میشود از این روش برای آگاهترکردن والدین در زمینه برقراری ارتباط درست با فرزندان خود به منظور پیشگیری از ابتلای آنها به مشکلات رفتاری و اختلالات روانی و یا برطرفکردن مشکلاتشان استفاده شود.
ملخص الجهاز:
فرزندپروری به عنوان یک عامل محیطـی (قاسـم زاده ، افروز، به پژوه ، و شکوهی یکتا، ١٣٩٦) تأثیر مهمی بـر سـلامت روان کودکـان دارد (اچترگـارد، پوسترت ، سینگ ، رومر، و مولر٤، ٢٠١٤) و آموزش شیوه های صحیح آن به والدین ، می تواند به میزان زیادی از مشکلات رفتاری کودکان بکاهـد(چـن و چـان ٢٠١٦،٥؛ سـهرابی ، خانجـانی ، و زینالی ، ١٣٩٤)، مهارت های اجتماعی آن هـا را ارتقـاء دهـد (بـارتولومی ، مونتیـل ، فیـامنگی ، و ماچـادو٦، ٢٠١٦)، در رابطـۀ عـاطفی بـین والـدین و فرزنـدان بهبـود ایجـاد کنـد (سـهرابی و همکاران ،١٣٩٤)؛ و موجب احساس کفایت در خود والدین نسبت به نقش خود به عنوان والـد شود (فرانکی ، کوانف و ساندرز٧، ٢٠١٦).
Achtergarde ,Postert, Wessing, Romer and Müller 5.
این در حالی است که ارتباط مثبت بین شیوة فرزندپروری مقتدرانه با سطح بالای خودتنظیمی (ابـار، کـارتر، و وینسـلر٢٠٠٩،٣)، بهزیسـتی روان شـناختی و سـخت رویـی (حمیدی و انصاری ، ١٣٩٥)، و ارتباط معکـوس آن بـا بزهکـاری (ادوبـوت ٤، ٢٠٠٨؛ اقدسـی ، نجفی ، اسماعیلی ، پناه علی ، و محمدی ، ١٣٩٣)، و نشانه های درونی و بیرونـی (هـارپر٥، ٢٠١٠) نیز مورد توجه قرار گرفته است .
تی نیـز حاکی از اثربخشی این مدل آموزشی درمانی است ، که به برخی از آن ها اشاره می شود: اسـتفاده بیشتر از شیوة فرزندپروری مقتدرانه و کم تـر اسـتبدادی (امیر، حسـن آبـادی ، اصـغری نکـاح ، و طبیبی ، ١٣٩٠)، کاهش مشکلات پرخاشگری کودکان (ترابی ، ١٣٩٠؛ رجب پور، مکوندحسینی ، و رفیعی نیا، ١٣٩٠)، کـاهش مشـکلات رفتـاری کودکان (مصـطفوی ، شـعیری ، اصـغری مقـدم ، و محمودی ، ١٣٩١)، همگی سودمندی سی .