خلاصة:
هدف این پژوهش تدوین الگوی آسیبپذیری روانی-اجتماعی افسردگی مزمن بود. روش نظریه زمینهای بهمنظور تدوین نظریه پیرامون شرایط علی، راهبرها و پیامدها در افسردگی مزمن استفاده شد و نمونهای (12 نفر) در گروه سنی 25 الی 60 سال، شامل مبتلایان به افسردگی مزمن مراجعهکننده به دو مرکز مشاوره و رواندرمانی در شهر اصفهان بهصورت هدفمند انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل؛ مصاحبه ساختاریافته مبتنی بر ملاکهای DSM5، مصاحبه باز و نیمه ساختارمند و مقیاس 24 آیتمی همیلتون برای افسردگی (HRSD24) بود. کدگذاری با کمک نرمافزار NVIVO انجام شد. نتایج نشان داد مزمن بودن اختلالات افسردگی درنتیجه شرایط شکست در نمایش قبلی و دورههای متعدد سابقه افسردگی و نیز احساس ناتوانی حاصل از مشکلات جسمانی و دردهای مزمن، در بستری از وجود مشکل در شرایط اجتماعی/خانوادگی و مالی/شغلی/تحصیلی، حاصل گردیده و وجود اختلال افسردگی نیز محصولی از عوامل شناختی و رفتاری است که این عوامل با ویژگیهای خلقی و تنظیم هیجانی فرد در تعاملاند. با توجه به آنکه اغلب فرآیندهای رواندرمانی تاکنون تأکیدی شناختی/رفتاری داشتهاند، بنابر نظریه زمینهای حاصل؛ در شرایط مزمن بودن اختلال، بهتر است اولویت درمان، متوجه مقولههای تداومبخش؛ مشکلات درمانی و جسمانی و زمینههای خانوادگی/اجتماعی و شغلی/ تحصیلی/ مالی گردد.
ملخص الجهاز:
نتایج نشان داد مزمن بودن اختلالات افسردگی درنتیجه شرایط شکست در نمایش قبلی و دورههای متعدد سابقه افسردگی و نیز احساس ناتوانی حاصل از مشکلات جسمانی و دردهای مزمن، در بستری از وجود مشکل در شرایط اجتماعی/خانوادگی و مالی/شغلی/تحصیلی، حاصل گردیده و وجود اختلال افسردگی نیز محصولی از عوامل شناختی و رفتاری است که این عوامل با ویژگیهای خلقی و تنظیم هیجانی فرد در تعاملاند.
Based on the grounded theory method of this study, Since most psychotherapy processes have been emphasized on aspects of cognitive / behavioral, at the time of the chronicity of the disorder, better health priority, according to maintaining these categories: health problems and physical and fields family / social and jobs / education /financial.
درواقع اختلال افسردگی مداوم19 بیانگر تحکیم اختلال افسردگی اساسی مزمن20 و اختلال افسرده خویی21 است که در DSM-5 شامل این ملاکهای تشخیصی است؛ خلق افسرده در بخش عمده روز، بیشتر روزها، بهصورتی که با گزارش فردی یا مشاهده دیگران به مدت حداقل 2 سال مشخص میگردد (در کودکان و نوجوانان، خلق میتواند تحریکپذیر و مدت باید حداقل 1 سال باشد) و فرد دارای 2 یا تعداد بیشتری از علائم کماشتهایی یا پرخوری22، بیخوابی یا پرخوابی23، انرژی کم یا خستگی24، عزتنفس پایین، تمرکز ضعیف یا مشکل تصمیمگیری25 و احساسات ناامیدی26 است که بهطور مداوم وجود داشته و در آن دوره حملههای شیدایی رخ نداده و متأثر از عوامل فیزیولوژیکی و جسمانی نبوده و در عملکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینههای مهم، اختلال ایجاد میشود (انجمن روانپزشکی امریکا،2013).