خلاصة:
تقویت ادراک زیباشناسانه و تحقق ذهنیت فلسفی بهعنوان دو هدف غایی نظامهای آموزشی مورد واکاوی اندیشمندان تربیتی میباشند، اما نسبت میان این دو هدف در طراحیهای آموزشی و برنامهریزیهای درسی مورد بازبینی نظری واقع نشده است. در این مقاله نقش ادراک زیباشناسانه در تعالی نشان اولِ بعد جامعیتِ ذهنیت فلسفی آشکار شده و نیز ماهیت عناصر اصلی طراحی آموزشی در برنامه درسی هنر بر اساس نقش آشکارشده فوق تبیین گردیده است. برای این منظور ابتدا ادراک زیباشناسانه و مراحل آن و محمل تحقق این ادراک، یعنی تربیت هنری تبیین شده، سپس ذهنیت فلسفی مورد تبیین قرار گرفته است. در ادامه به روش توصیفی تحلیلی، روابط مفهومی و جغرافیای منطقی میان ادراک زیباشناسانه و نشان اول بعد جامعیتِ ذهنیت فلسفی، کشف و تبیین گردیده است. این پژوهش دارای جهانبینی ساختن گرایانه و راهبرد کیفی میباشد. روش پژوهش، تحلیلی و از نوع استعلایی فرارونده بوده و روش اسنادی برای جمعآوری اطلاعات برگزیده گردیده است. یافتهها و نتایج این مقاله نشان داد که یک شبکة مفهومیِ از پیش نایافته و جغرافیای منطقی کشف نشده، میان ادراک زیباشناسانه و نشان اول بعد جامعیت ذهنیت فلسفی وجود دارد که میتواند زمینهای برای برنامهریزی درسی و طراحی آموزشی با رویکرد زیباشناختی باشد.
ملخص الجهاز:
در این مقاله نقش ادراک زیباشناسانه در تعالی نشان اولِ بعد جامعیتِ ذهنیت فلسفی آشکار شده و نیز ماهیت عناصر اصلی طراحی آموزشی در برنامه درسی هنر بر اساس نقش آشکارشده فوق تبیین گردیده است.
یافتهها و نتایج این مقاله نشان داد که یک شبکة مفهومیِ از پیش نایافته و جغرافیای منطقی کشف نشده، میان ادراک زیباشناسانه و نشان اول بعد جامعیت ذهنیت فلسفی وجود دارد که میتواند زمینهای برای برنامهریزی درسی و طراحی آموزشی با رویکرد زیباشناختی باشد.
واژههای کلیدی: ادراک زیباشناسانه، تربیت هنری، جامعیت، ذهنیت فلسفی definition of aesthetic position in mind sublimity of learners and provide a conceptual model for the arts curriculum Naser Taslimian, Mohamadreza Sarmadi, Mohamad Seifi Abstract rineforce the aesthetic perception and philosophic mindset as the ultimate goals of education systems are analyzed by educational scholars, but the relationship between these two goals in the design of training and curricula, not review yet.
عناصر اصلی طراحی آموزشی در برنامه درسی هنر بر اساس شبکه مفهومی آشکارشده میان ادراک زیباشناسانه با نشان اول مولفة جامعیتِ ذهنیت فلسفی چگونهاند؟ روش پژوهش این پژوهش دارای جهانبینی ساختن گرایانه میباشد؛ زیرا در اینجا «محقق از تجارب خود در زمینة اشیا و چیزهای مختلف، معانی خاص خود را شکل میدهد.
با توجه به تفکیکی که میان راهبردهای پژوهشی کمی، کیفی و ترکیبی وجود دارد، راهبرد این پژوهش کیفی میباشد زیرا محقق در اینجا یک مورد خاص مثل ادراک زیباشناسانه را مورد کاوش عمیق قرار میدهد و ضمن توصیف ویژگیها و مؤلفههای آن به تجزیهوتحلیل نقش این ویژگیها و مؤلفهها در تعالی نشان اول مولفة جامعیتِ ذهنیت فلسفی میپردازد.