خلاصة:
مطابق اصول اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اقتصاد تعاونی در کنار بخش خصوصی و دولتی بهعنوان یکی از بخشهای سهگانه اقتصاد ایران تعیینشده است. تعاون همواره در آموزههای اسلامی برتوزیع عادلانه درآمد و ایجاد عدالت اجتماعی تأکید داشته، ولی در مطالعه حاضر، اثرات تشکیل تعاونیها بر سایر متغیّرهای اقتصاد کلان همچون کنترل تورم موردبررسی قرار خواهد گرفت؛ لذا با استفاده از مدلهای اقتصادسنجی و با رویکرد خودرگرسیون با وقفههای توزیعی تأثیر ارزشافزوده تعاونیهای تولیدی و غیرتولیدی کرمانشاه بر تورم در بازه زمانی 1393-1360 محاسبه و برآورد میشود. نتایج تجربی مدل حاکی از رابطه مثبت ارزشافزوده تعاونیهای تولیدی و نرخ تورم بهدلیل وجود سیکلهای تجاری و دوره رونق و درنتیجه افزایش نرخ تورم بهدنبال افزایش تولید است. همچنین رابطه منفی بین ارزشافزوده تعاونیهای غیرتولیدی و نرخ تورم بهدلیل افزایش عرضه کالاها و خدمات است که منجر به کاهش تورم شده است. رابطه سایر متغیّرها ازجمله: شکاف تولید، رشد نقدینگی و نرخ ارز با نرخ تورم مثبت و در مقابل رابطهی حجم واردات و نرخ تورم منفی میباشد.
According to the economic principles of the constitution of the Islamic
Republic of Iran, the cooperative economy along with the private and public
sectors is set as one of the three sectors of the Iranian economy. Cooperative
has always emphasized on the fair distribution of income and social justice
in Islamic teachings, but in the present study, the effects of formation of
cooperatives on other macroeconomic variables such as inflation control will
be investigated. Therefore, using econometric models and with ARDL
approach, the effect of value added of Kermanshah's productive and nonproductive
cooperatives on inflation is calculated and estimated at the time
of 1981-2014. The experimental results of the model indicate a positive
relationship between the increased value of production cooperatives and the
inflation rate due to the existence of business cycles and the boom period,
and as a result of an increase in inflation due to increased production. There
is also a negative relationship between the increased value of non-productive
cooperatives and the inflation rate, due to increased supply of goods and
services, which have led to a reduction in inflation. The relationship of other
variables such as production gap, liquidity growth and exchange rate with
inflation rate are positive and relationship between import volume and
inflation rate is negative.
ملخص الجهاز:
تعاون همواره در آموزههای اسلامی برتوزیع عادلانه درآمد و ایجاد عدالت اجتماعی تأکید داشته، ولی در مطالعه حاضر، اثرات تشکیل تعاونیها بر سایر متغیّرهای اقتصاد کلان همچون کنترل تورم موردبررسی قرار خواهد گرفت؛ لذا با استفاده از مدلهای اقتصادسنجی و با رویکرد خودرگرسیون با وقفههای توزیعی99 تأثیر ارزشافزوده تعاونیهای تولیدی و غیرتولیدی کرمانشاه بر تورم در بازه زمانی 1393-1360 محاسبه و برآورد میشود.
علاوهبر این اهداف، تعاون و تشکیل شرکتهای تعاونی میتوانند در بهبود سایر متغیّرهای کلان اقتصادی، ازجمله تورم نیز مؤثر واقع شوند، بهگونهای که با کنترل تورم میتوان انتظار رشد اقتصادی، بهبود سطح درآمدها و درنتیجه استقلال و عدالت اقتصادی را داشت.
تصریح مدل با توجه بهچارچوب مبانی نظری ارائهشده، نظریات ساختارگرایان و نظریه انتظارات تطبیقی در حوزه مباحث مربوط به تورم، و همچنین هدف اصلی این پژوهش که بررسی نقش تعاونیها برکنترل تورم در استان کرمانشاه است، برای آزمون فرضیهها، مدل اصلی که به این منظور ارائه میشود و انتخاب متغیّرهای آن براساس مطالعه ریچارد و میستر 105 (1997) بهصورت ذيل میباشد: رابطه (1): (رجوع شود به تصویر صفجه) رابطه (2): =(−ℎ)/ℎ رابطه (3): (رجوع شود به تصویر صفجه) : نرخ تورم : رشد نقدینگی : تولید ناخالص داخلی واقعی : حجم واردات حقیقی : نرخ ارز : ارزشافزوده تعاونیهای تولیدی در استان کرمانشاه : ارزشافزوده تعاونیهای غیرتولیدی در استان کرمانشاه : شکاف تولید که با استفاده از رابطه (2 و 4) بهدست میآید.