خلاصة:
هدف اصلی این پژوهش، صورتبندی مواضع آسیبپذیر رویکرد سازه گرایانه در آموزش تاریخ و ارائه مفهوم بدیلی برای مشارکت دانشآموز در این رویکرد براساس هرمنوتیک پل ریکور میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش مفهومپردازی و استنتاج فلسفی بهره گرفته شد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که سازهگرایی در آموزش تاریخ در مواضعی مانند گسستن از عینیت واقعه تاریخی و نسبیت در ترجیح تفاسیر از سوی دانشآموز آسیبپذیر است. در مقابل، نگرش استعارهای به متون تاریخی و الگوی اعتباریابی حدسها در هرمنوتیک ریکور، راهحلهایی هستند که این نوشتار به ترتیب برای رفع آسیبهای فوق پیشنهاد داده است. همچنین، تصاحب دنیای متن تاریخی از سوی شاگردان، مفهوم بدیلی است که برای مشارکت فعال آنها در نظر گرفته شده است.
ملخص الجهاز:
یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سازه گرایی در آموزش تاریخ در مواضعی مانند گسستن از عینیت واقعه تاریخی و نسبیت در ترجیح تفاسیر از سوی دانش آموز آسیب پذیر است .
بنابراین ، پس از معرفی اجمالی نگاه هرمنوتیکی ریکور به تاریخ ، دفاع از این مدعا در سه بخش صورت میگیرد: نخست ، تقابل ریکور با طرد عینیت تاریخی در نزد سازه گرایان شکاک٢ ؛ دوم ، تقابل ریکور با تکثر تفاسیر دانش آموزان از متون تاریخی در نظر سازه گرایی تعین نیافته ٣؛ و در پایان ، شمول این نگاه نسبت به مشارکت فعال دانش آموز در قالب مفهوم تصاحب ٤ دنیای متن ، تبیین میشود.
با این نگاه ، گویی مورخ یا دانش آموز تاریخ همواره در مسیر دیالکتیک میان غیبت وقایع تاریخی و بازسازی آنها در قوه خیال خود گام برمیدارد و متن تاریخی مانند استعاره ای برای واقعه تاریخی خواهد بود١.
تاریخ و منطق اعتباریابی حدس ها اگرچه سازه گرایی شکاک به دنبال آن است که تاریخ را صرفا به داستان های خیالی تقلیل دهد، سازه گرایی تعین نیافته مسیری را طی میکند که در آن ، حضور حقیقتی تاریخی که در زمان و مکانی خاص رخ داده است را به رسمیت میشناسد، اما به علت دیریابی و در دسترس نبودن این واقعه ، تلاش برای رسیدن به تبیینی واحد از وقایع را رها کرده و رو به سوی نسبیگرایی نهاده (٢٠٠٩ ,Pataut) و پذیرش تفاسیر را تنها مشروط به کارآمدی آن ها در دنیای کنونی دانش آموزان میداند.
Objectives of History Course in Guidance and High School Curricula based on an Islamic Approach to Curriculum Philosophy.