خلاصة:
کوه به خاطر نزدیکی به آسمان در ادیان و اساطیر، ارزشی نمادین و آیینی یافته است. بسیاری از حوادث فراتاریخ روان بشری در کوه اتّفاق افتادهاند؛ از این روی فضایی مقدّس است که امر مینوی در آن متجلّی میشود و اتّحاد، انسجام و کمال یافتگی را نشان می دهد. میرچا الیاده در شماری از آثار خود از جمله در «مقدّس و نامقدّس» و «رساله در تاریخ ادیان» با تاکید بر ارتباط کوه و حضور مقدّس، کوه را مانند درخت، قصر و معبد، فضای قدسی(مرکز) تلقّی میکند. در پژوهش پیش روی، به شیوة تطبیقی، کارکردهای آیینی کوه در تورات و شاهنامة فردوسی بررسی شده است. نتیجة به دست آمده آن است که کارکردهای آیینی کوه همچون ارتباط با نمونة نخستین انسان، عروج، پیوند با بهشت، ارتباط با خدایان و قدسیان در هر دو متن همانند و همسانند. کوه در تورات و شاهنامه با سطوح کیهانی در ارتباط است و نقطة تلاقی زمین، آسمان و دوزخ به شمار می رود.
ملخص الجهاز:
» (الیاده، 43:1391) بر پایة اوستا، کوه البرز نخستین کوهی است که از زمین فراز رُسته و به آسمان پیوسته است؛ بنابراین مرکز جهان و ناف گیتی به شمار میرود: «ای سپیدمان زرتشت، نخستین کوهی که از این زمین برکشیده شد، «البرز» بلند است که همة سرزمینهای باختری و خاوری را فراگرفته است.
» (مختاری، 157:1379) بر پایة اوستا، البرز نخستین کوهی است که از زمین فراز رُسته و به آسمان پیوسته است؛ این کوه آیینی گرداگرد گیتی را فراگرفته (زامیادیشت، بند1) و ستارگان و ماه و خـورشید به گِردش مـیگردند.
(همان، بند6) مقایسة کارکردهای آیینی کوه در تورات با شاهنامه و دیگر متن های دینی ایرانی 1- کوه جایگاه خدایان است کـوه از آنجا که بر فراز و بلندي جـای دارد، نمـودار امر مقـدّس، برتر و متعـالی است و مرز زمین و آسمان تلقّی میگردد.
(همان: باب20، بند2) در آیینِ مزدیسنا نیز کوه جایگاه ایزدان است؛ پایگاه ایزد مهر، بر فراز کوه البرز جای دارد؛ آنجا که نه شب هست، نه تاریکی، نه باد سرد، نه باد گرم، نه بیماری کشنده و نه آلایشِ دیو آفریده.
کـوه، جایگـاه برین است و خدا در کـوه جای دارد؛ بنابراین مـردِ مقدّس که مظهر خداست نیز در کـوه میزید؛ کیومرث، نخستین مرد و نخستین شهریار، در کوه جای گزید و به برکتِ زندگی در کوه، بختِ بلند یافت؛ از این روست که برنامِ وی «گر شاه» (شاه کوه) است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} بر پایة شاهنامه، جمشید پس از آن که بر گاه مینشیند، مردم را به چهار لایة اجتماعی بخش میکند آتورنیان، تیشتاریان، پسویی و اهتوخشی.