خلاصة:
تضادهای سیاسی در روابط ایران و آمریکا، موضوع موردعلاقه بسیاری از پژوهشگران دانشگاهی است. برخی از آنها انگاره مقاومت در جمهوریاسلامی را بهعنوان بخشی از سازوکارهای کنش راهبردی
در برابر آمریکا میدانند. این موضع بدان معناست که سیاست در ایران، اندیشه مقابله با سیاستهای تهاجمی آمریکا را بازتولید میکند؛ این رویکرد زیربنای مقاومت را در سیاستخارجی ایران شکل میدهد. این پژوهش، ضمن بررسی انتقادی تحلیلهای رویدادمحور، ریشههای مقاومت مذکور را در جریان تکوین دیگری نوظهور بهنام غرب جستوجو کند و نشان میدهد که منازعه تهران-واشینگتن، یکسره ساخته و پرداخته ج.ا.ایران یا صرفا حاصل رویدادهای تاریخی میان دو کشور نیست؛ به بیان دیگر، مقاومت جمهوریاسلامی در برابر آمریکا یا آنچه در این پژوهش، آمریکانکوهی، نامیده می شود، حا صل بهارثبردن توشهای تاریخی از غربنکوهی برخی از موثرترین کارگزاران و اندیشهگران ایرانی در دو سدة اخیر است. پرسش اصلی آن است که ریشههای تفکر انتقادی ایران نسبت به آمریکا و جهان غرب کدام است. این پژوهش نشان خواهد داد که گرچه نمیتوان از تاثیر پیشینه روابط ایران و آمریکا غفلت کرد، اما برخلاف یافته بسیاری از پژوهشها، مقاومت ج.ا. ایران در برابر آمریکا صرفا بهدلیل رویدادهای تاریخی میان دو کشور شکل نگرفتهاست و این موضعگیری ریشه در تقابل هویتی و هستیشناسانه با مبانی اندیشه و هویت غرب دارد.
ملخص الجهاز:
ا. ایران یا صرفا حاصل رویدادهای تاریخی میان دو کشور نیست؛ به بیان دیگر، مقاومت جمهوریاسلامی در برابر آمریکا یا آنچه در این پژوهش، آمریکانکوهی، نامیده میشود، حاصل بهارثبردن توشهای تاریخی از غربنکوهی برخی از مؤثرترین کارگزاران و اندیشهگران ایرانی در دو سدۀ اخیر است.
ا. ایران در برابر آمریکا صرفا بهدلیل رویدادهای تاریخی میان دو کشور شکل نگرفتهاست و این موضعگیری ریشه در تقابل هویتی و هستیشناسانه با مبانی اندیشه و هویت غرب دارد.
از نظر امام خمینی (ره)، اسلام در مرکز هویت ایران قرار دارد و غرب، دیگری بیگانهای است که میتواند هویت ایرانی-اسلامی ما را دگرگون سازد.
از منظر آیتالله خامنهای، اسلام در کانون هویت ایران قرار دارد؛ دیگری این خود اسلامی، غرب است که پیوسته ما را تحت تهاجم قرار دادهاست.
با توجه به این موضوع آیا میتوان ادعا کرد که بهشرط گفتوگو و مذاکرۀ بیشتر تهران-واشینگتن، الگوی منازعهآمیز حاکم بر روابط دو کشور کنار گذاشته خواهدشد؟ آیا اگر مقامات ایالاتمتحده نسبت به عملکرد مداخلهگرایانۀ خود «ابراز تأسف» کردند، شرایط تازهای رقم خواهدخورد؟ یافتۀ این پژوهش نشان میدهد که پاسخ به این دو پرسش، با احتمال زیاد منفی است و حتی اگر تغییری ناشی از «ادراک متقابل بهتر» صورت گیرد، ناپایدار خواهدبود.
این پژوهش -که بهطور ویژه بر مختصات رویکرد تقابلی طرف ایرانی منازعۀ تهران-واشینگتن تمرکز کرده بود- نشان میدهد که آرزومندان شکلگیری روابط پایدار و غیرخصمانۀ دو کشور تنها زمانی میتوانند به خواستۀ خود برسند که جمهوریاسلامی ایران از غربنکوهی و بهتبع آن از امریکانکوهی دست بردارد و در چهارچوبی تلفیقگرایانه به مناسبات هویتی ایران و غرب/امریکا بنگرد.