خلاصة:
یکی از مراتب عصمت پیامبران، عصمت از سحرشدن و تصرّف دیگران در نفس و عقل ایشان است. ظاهر برخی آیات قرآن کریم بر سحرشدن پیامبر الهی دلالت دارد؛ مانند آیه 66 طه: «قال بل القوا فاذا حبالهم و عصیّهم یخیّل الیه من سحرهم انّها تسعی». ممکن است از ظاهر این آیه برداشت شود که حضرت موسی علیه السّلام بهدلیل تصرّفی که در خیال او از سوی ساحران در اثر سحرشان شد، مسحور ایشان گشت. اگر این دلالت ثابت باشد، سندی بر عدم عصمت پیامبران از این مرتبه از عصمت خواهد بود و این امر، دارای لوازم فاسدی است که با اعتقادات کلامی تشیع در تعارض است. ازاینرو در این مقاله این مساله از جهت تفسیری و دلالی و نیز از جهت کلامی و عقلی بهدقت مورد بررسی قرار گرفته است و این مطلب اثبات شده است که آیه مورد بحث گرچه بر اثرپذیری سحر ساحران در چشم و خیال موسی علیه السّلام دلالت دارد اما بههیچ وجه بر مسحورشدن وی و تصرّف در عقل و نفس انسانی او دلالتی ندارد و همچنین از جهت عقلی لازم است که پیامبران از هرگونه تصرّف دیگران در نفس، عقل و باورشان مصون و معصوم باشند.