خلاصة:
خاقانی شروانی قصیدهسرای بزرگ سدۀ ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستانهای اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان میدهد که شاعر در شعر خود به داستانهایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره میکند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنامه نیستند و مشخّصاً در شاهنامۀ فردوسی وجود ندارند یا به گونهای دیگر روایت شدهاند. نگارندگانِ این سطور، این فرض را مطرح میکنند که ممکن است خاقانی افزون بر شاهنامۀ فردوسی، به شاهنامهای دیگر نیز دسترسی داشته و از آن بهره گرفته باشد. شواهد شعری نشان میدهد که تلمیحات شاهنامهای در اشعار شاعران سدههای پنجم و ششم هجری قمری، به داستانهایی از شاهنامه اشاره دارد که متفاوت است از آنچه در شاهنامۀ فردوسی میبینیم و گویا اشارات شاهنامهایِ شعر آنان، در برخی موارد، از مآخذی دیگر سرچشمه میگیرد. در این مقاله با بررسی شواهدِ شاهنامهایِ شعر خاقانی و مطابقت آنها با منابع حماسی پیشین و همچنین روایات حماسی موجود در تواریخ کهن فارسی، این نتیجه به دست آمده است که این شاعر به غیر از شاهنامۀ فردوسی، شاهنامههایی دیگر را نیز در دست داشته و با بررسی دقیقترِ این شواهد میتوان این فرض را مطرح کرد که وی بیشترْ تحت تأثیر شاهنامۀ مسعودی مروزی بوده است. در این پژوهش، این شواهد مطرح و بررسی شده است.
Which SHahnameh has been used by KHaghani SHarvani? Khaghani Sharvani, the great eminent poet of the sixth century A.H. had borrowed to a large extent many narratives, epic, mythical, and heroic tales from Shahnameh in his poetry. However certain evidence show that the stories drawn upon do not belong to Ferdowsi’s version of Shahnameh and distinctly not found in it. It is also possible that the tales are differently narrated. It is proposed in this article that Khaghani may have had access to another Shahnameh other than Ferdowsi’s epic. One also encounters such discrepancies in the poetry of other poets of the fifth and sixth century A.H. The attempt is made in this article to study the materials taken from Shahnameh in Khaghani’s poetry and to compare them with earlier epic sources and epic narratives available in ancient Persian history. The study verifies that Khaghani had access to other Shahnameh copies. Further examination of evidence strengthens this supposition that he had been mostly under the influence of Masoudi Marvazi’s Shahnameh.
ملخص الجهاز:
خاقانی شروانی، فردوسی، شاهنامه ، مسعودی مروزی مقدمه خاقانی در جایی اشاره میکند که داستان ها و اخبار گذشتگان را خود در کتاب هایی گوناگون خوانده است : گــرچــه اخبـار زنــان تــاج دار خوانــده ام و اندر کتب ها دیـده ام از فرنگیـس و کتایــون و همـای باستـان را نــام و آوا دیــده ام (خاقانی، ١٣٨٨: ٢٧٤) اما این کتاب ها چه کتبی بوده است ؟ آیا اخبار زنان تاج دار را در شاهنامۀ فردوسی دیده و خوانده است ؟ به نظر میرسد این گونه باشد، زیرا اسدی طوسی که گرشاسپ نامه را در میانۀ قرن پنجم در نخجوان به خواهش بزرگان آن سامان سرود تصریح کرده که اهالی آن بلاد _که از شروان و گنجه و دیگر مناطقی که به زندگی خاقانی مربوط میشود دور نبوده است _ با شاهنامۀ فردوسی کاملا آشنا بوده اند (اسدی، ١٣٥٤: ١٣-١٤).
هم چنین ، شهمردان بن ابیالخیر (١٣٦٢: ٣٤٢) نیز در کتاب نزهت نامۀ علایی به همین روایت اشاره میکند و با توجه به این که شاهنامۀ ابوالمؤید بلخی از منابع او بوده ، میتوان حکم کرد که در آن شاهنامه نیز ضحاک بر دوش خود دو زخم داشته است ، نه دو مار.