خلاصة:
گروتسک سبکی در هنر و ادبیّات است که براساس آن دو حسّ ناسازگار ترس و خنده به صورت همزمان به مخاطبان القا میشود. امروزه این مفهوم توصیفکنندة دنیای پریشان و ازخودبیگانه انسان معاصر است و نمایشدهنده دنیایی آشنا از چشماندازی بسیار عجیب که آن را ترسناک و مضحک جلوه میدهد. ناهماهنگی، افراط، اغراق، نابهنجاری، خندهآوری و ترسناکی، بارزترین ویژگیهایی است که یک اثر را گروتسک میسازد. داستانهای گروتسک به دو نوع تقسیم میشوند: یکی؛ داستانهای گروتسک با محتوای خنده و ترس. دیگری؛ داستانهای گروتسک با محتوای وحشت و انزجار و نفرت. گروتسک در ادبیات غرب گستره وسیعی دارد و در آثار نویسندگانی همچون فرانتس کافکا، ساموئل بکت، اوژن یونسکو، ادگار آلن پو، فرانتس هولر و... به طور چشمگیری وجود دارد. داستانهای گروتسکی همچنین توجه برخی از نویسندگان ادبیات داستانی ایران ازجمله؛ صادق هدایت، صادق چوبک، بهرام صادقی و غلامحسین ساعدی را به خود جلب کردهاست که با بررسی آثار آنان میتوان به مولفههای گروتسکی دست یافت. در این پژوهش با نگاهی تطبیقی و تحلیلی با کاوش در آثار بهرام صادقی و اوژن یونسکو موارد بسیاری از نمودهای مولفههای گروتسکی یافت شد و مشخّص شد که این دو نویسنده با روشی آگاهانه به بیان مولفههای گروتسکی ازجمله عناصر کمیک و وحشت، ناهماهنگی و نابهنجاری در خلق آثارشان نظر داشتهاند و از این رو آثار این دو نویسنده را میتوان جزو آثار گروتسکی دانست.
ملخص الجهاز:
کایزر ویژگیهای گروتسک را اینگونه بیان میکند: «گروتسک تجلی این دنیای پریشان و ازخودبیگانه است، یعنی دیدن دنیای آشناست از چشماندازی که آن را بس عجیب مینماید و این عجیب بودن ممکن است آن را مضحک یا ترسناک جلوه دهد یا همزمان هر دو این کیفیتها را بدان ببخشد.
اشیاء مکانیکی که وارد زندگی شدهاند مانند رباتها و نقابها نیز در این آثار بارها تکرار میشوند؛ اما در این تکرارها، اتفاق، نقش اصلی را دارد و هیچکدام از منتقدان اخیر بهطور جدی سعی نکرده است، گروتسک را منحصرا با این فرمها تعریف کند.
پیشینۀ پژوهش در ارتباط با موضوع گروتسک علاوه بر چند کتاب که در تشریح مؤلفههای مربوط به این نظریه از سوی نویسندگان غربی به چاپ رسیده و بهعنوان مرجع در این نوشتار مورد استفاده قرار گرفتهاست، چند مقاله نیز با رویکرد تحلیل مؤلفههای گروتسک در آثار نویسندگان یا سبکهای شعری فارسی به رشتۀ تحریر درآمدهاست: مقالۀ «گروتسک در نثر ناباکوف» از خسرو ثابتقدم، مقالۀ «گروتسک در غزل پستمدرن» از داوودی مقدم و خراسانی (1393)، «گروتسک در حکایتهای دیوانگان عطار» از داوودی مقدم (1391)، همچنین مقالۀ «تأملی بر نمودهای گروتسک در جامع التواریخ» از مساعی و اللهدادی دستجردی (1396) و مقالۀ «عناصر گروتسک در داستانهای محمد شیرزاد در اسکندرنامه» از محمدی فشارکی و هاشمیزاده (1396).
بنابر آنچه گفته شد، ازآنجاکه تاکنون در هیچ پژوهشی بهطور مستقل و منسجم به موضوع بررسی و کاربرد مؤلفههای گروتسک در آثار بهرام صادقی و اوژن یونسکو پرداخته نشده است، پژوهش حاضر میتواند از این چشمانداز به دیدگاهی تازه دربارۀ افکار و اندیشههای این دو نویسنده دستیابد.