خلاصة:
بسیاری از اندیشمندان روابط بینالملل بر این باورند که بحث درخصوص جایگاه امنیت درسیاست خارجی کشورها یکی از مباحث مهم در درک روابط بینالملل محسوب میگردد. پایان جنگ سرد، شکل گیری نظم نوین جهانی، ظهور بازیگران فراملی و فرادولتی، روند جهانی شدن و ... موجب شد تا بحثی کاوشگرانه پیرامون مطالعات امنیتی و چیستی آن مطرح گردد. بویژه آنکه فروپاشی رقابت میان آمریکا و شوروی در قالب جنگ سرد، ضمن آنکه ادبیات سیاسی و امنیتی را دگرگون کرد بلکه اکنون، فرصت تازه ای به منظور بسط مطالعات امنیتی را خارج از محدوده و چارچوب تنگ منازعه دو ابر قدرت فراهم آورده است. آگاهی و اشراف بر مبحث «امنیتی» امری ضروری بوده و دانشجویان و کارشناسان روابط بینالملل که خواهان تحلیل کنشها و واکنشهایی هستند که در صحنه روابط بینالملل به وقوع میپیوندد را توانمندتر میسازد.در این مقاله ابتدا تعریفی از «امنیت وجایگاه آن در مکتب کپنهاگ» ارائه و مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و سپس اندیشمندان این مکتب معرفی خواهند شد. نگارنده سعی خواهد نمود با ارائه این مبحث به پرورش یک چارچوب تحلیلی که بیانگر جامعیت «جایگاه امنیت» در اکثر مباحث علوم سیاسی است و روابط بین الملل، نایل آید.
Many international thinkers believe that discussing the security status of foreign countries is one of the key issues in understanding international relations. The end of the Cold War, the formation of a new world order, the emergence of transnational players and the supranational, the process of globalization, etc., led to a pro-active debate on security studies and its issues. In particular, the collapse of US-Soviet competition in the form of the Cold War, while transforming the political and security literature, has now provided a new opportunity to expand security studies beyond the boundaries of the tense conflict of the two superpowers. Knowledge and aristocracy are essential for the issue of "security" and make students and international relations experts who want to analyze the actions and reactions that take place on the international scene. In this paper, first, a definition of "Security and its place in the school of Copenhagen" Will be presented and discussed and then the scholars of this school will be introduced. The author will try to present this topic by developing an analytical framework that reflects the comprehensiveness of "security status" in most political science and international relations.
ملخص الجهاز:
با توجه به اينکه واقع گرايان کلاسيک مساله قدرت را يکي از دلايل توجه به نا امني به جاي امنيت مي دانند و معتقدند قدرت در ذات خود همـواره ضـربه زدن بـه ديگران را مي پروراند لذا تجميع قدرت در دولت ها باعث مي شود آنها در مقام آسيب زدن بـه ديگـران جهت تحصيل منافع بيشتر تلاش کنند و از آنجا که قدرت يـافتن برخـي ديگـر از بـازيگران موجـب تضعيف ديگر بازيگران است ، پس جنگ جهت تضعيف رقيب لازم اسـت .
فروپاشي جهان دوقطبي و حاکم شدن شرايط جديد امنيتي بر سامانه بين المللي ، بوزان را بر آن داشت تا با بازنگري در ديدگاه پيشين خود، در ويرايش دوم کتاب «مردم ، دولت ها و هراس » در سال ١٩٩١ نظريه «مجموعه امنيت منطقه اي » را به شکلي مطرح نمايد که قادر باشد تبيين بهتـري از تحـولات پيچيـده جهـان پـس از ◊ 123 جنگ سرد ارائه دهد » (٥ ,chapter ,١٩٩١,Buzan) بيان نظريه جديد براين فرض استوار بـود که پايان جنگ سرد سبب آغاز ناامني هاي بسيار گسترده اي شده است که ريشـه در محـدوديت هـاي ديدگاه هاي واقع گرايانه و جهان گرايانه از ماهيت و ابعاد امنيت دارد.
(لينکليتر، ١٣٨٥: ٢١١) باري بوزان بنيانگذار مکتب مطالعات امنيتي کپنهاک با انتقاد از آنچه آنرا برداشت ساده انگارانه از مفهوم امنيتي مي نامد، اظهار مي دارد که بر خلاف اعتقاد رئاليستها به کسب امنيـت از طريـق کسـب قدرت و يا اعتقاد آرمانگرايان به تاٴمين امنيت از طريق صلح ، اکنون نياز به ارائه يک ديدگاه ميانه کـه هر دو مفهوم قدرت و صلح را در خود جاي دهد به عنوان بهترين تعريف براي مفهوم امنيت ضروري مي باشد.