ملخص الجهاز:
به هرحال به نگاه من در شرایط کنونی که نویسندگان ما از دسترسی به رسانههای همگانی چون رادیو و تلویزیون و روزنامههای پرشمارگان بیبهرهاند و نمیتوانند ارتباطی پویا با خوانندگان خود داشته باشند،میتواند کمترین انتظارهای خواننده را پاسخ دهد و دارای اثر باشد.
در چنین شرایطی که ارتباط نویسنده با خوانندگان بسیار دور و ناقص است،نمیتوان از خوانندگانی که هرازگاهی ممکن است کتابی را به دست بگیرند،انتظار داشت که بتوانند نویسندگان مورد علاقهی خود را بشناسند و آگاهانه کتابهای ایشان را بخوانند.
از همینروی برونهی کتاب مانند خود کلاریس ساده ولی به شدت واقعی و دریافتنی است و خواننده به آسانی میتواند با آن ارتباط برقرار کرده و همزادپنداری کند.
کلاریس زنی ساده،خانهدار و با خواهشهایی بسیار معمولی است و روال تکراری زندگی خود را دارد،روزهایی مانند هم و یکنواخت.
طبقهی متوسط دارای اصول کرداری خاص خود است و اگر این داستان را آرتوش (شوهر کلاریس)نیز میگفت میتوانستید رگههایی برجسته از همین دسته عواطف ولی در میادین دیگر بیابید و این تنها به لحاظ تفاوت جنسی است نه فکری.
این آدمهای معمولی با این زندگی کسالتبار و تکراری خود در داستان کم نیستند،بهویژه نویسنده علاقهی زیادی در نمایش این حالتها در زنان دارد.
ب-جمع گرایی تنها زن این داستان که از میانمایگی فراتر رفته است،شخصیتی است به نام خانم نورالهی.
این زن تنها روابط ارگانیک با اجتماع ندارد بلکه دارای روابط فرهنگی است و قصد دارد در آن اثر نیز بگذارد.
شما تفاوتهای بسیار زیادی را(در همان چند خط محدودی که از او در داستان گفته میشود)بین شخصیت این زن با دیگر زنان کتاب می بینید.