خلاصة:
یکی از روشهای کیفی که اندیشمندان علوم سیاسی برای بررسی مفاهیم و تحول آن مورد توجه قرار میدهند، روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف است. پرسش اصلی این پژوهش، پرسش از چگونگی استفاده و کاربرد روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف در عرصه رشته علوم سیاسی است و اینکه چگونه و در چه ابعادی میتوان از تحلیل گفتمان برای فهم و توضیح علوم سیاسی استفاده کرد؟ مدعا و مفروض این تحقیق آن است که امکان استفاده از دانش تحلیل گفتمان در عرصههای مختلف علوم سیاسی کاملاً منتفی نیست و با حذف جوانب ناهمساز آن میتوان از این روش برای تجزیه و تحلیل پژوهشهای سیاسی استفاده نمود. کاربرد رویکرد تحلیل گفتمان در حوزه سیاست، افقهای تازهای را پیش روی ما میگشاید و نتایج روششناختی و نظری مهمی را به بار میآورد. در این مقاله به کاربرد و برخی از دستاوردهای روششناختی و معرفتشناختی رویکرد تحلیل گفتمان لاکلا و موف در سیاست میپردازیم
One of the qualitative methods that political science scholars interest in examining its concepts and developments is the Laclau and Mouffe discourse analysis method. The main question of this research is how to use and apply the method of discourse analysis in the field of political science, and how and to what extent can discourse analysis be used to understand and explain political science? The claim and assumption of this research is possibility of using the knowledge of discourse analysis in various fields of political science is not completely eliminated, the application of the discourse-analysis approach in the field of politics opens up new horizons and yields significant methodological and theoretical results
ملخص الجهاز:
در حوزه علم سیاست نیز در مقاله «نظریه لاکلا و موف؛ ابزاری کارآمد در فهم و تبیین پدیدههای سیاسی» به این پدیده نظر انداخته شده، اما تنها معطوف بر توضیح فلسفه تحلیل گفتمان لاکلا و موف و شرح مولفهها و مفاهیم آن میباشد(سالار کسرایی و پوزش شیرازی، 1388: 360-339) و یا در مقاله «نظریه گفتمان و تحلیل سیاسی» نیز همچون مقاله قبلی به تبیین چیستی نظریه گفتمانی لاکلا و موف در قامت یک چارچوب علمی برای علم سیاست پرداخته شده است(حسینیزاده، 1383: 181-212).
کتابهای دیگری نیز که به تحلیل گفتمان لاکلا و موف تنها از بُعد فلسفی، اندیشهای، ریشهای و تئوریک نگاه کردهاند، مانند کتابهای: گفتمان و تحلیل گفتمانی (تاجیک، 1379)، نظریه و روش در تحلیل گفتمان (یورگنسن و فیلیپس، 1389)، قدرت، زبان، زندگی روزمره در گفتمان فلسفی (خالقی، 1382)، و مقدمهای بر نظریههای گفتمان (مک دانل، 1380)، هیچکدام به چگونگی استفاده از این چارچوب علمی به صورتی گامبهگام برای استخراج منابع مورد نظر نپرداختهاند.
بر اساس نظریه لاکلا و موف گفتمان، مجموعهای از دالهای شناور است که بر سر معنای آنها در بین گفتمانهای رقیب مجادله وجود دارد، بنابراین گفتمانها تلاش دارند این عناصر یا دالهای شناور را بهوسیله عمل انسداد، حول یک یا چند دال مرکزی، مفصلبندی و آنها را به وقته تبدیل کنند.
همچنین بر همین مبنا آنها ادعا میکنند جامعه ناممکن است و وجود ندارد و یا به عبارتی جامعه بهعنوان یک هستی عینی هرگز کامل یا تکمیل نمیشود؛ زیرا در اینجا مفهوم گفتمان، جایگزین ساختارهای جامعه شده و از آنجا که گفتمانها در یک حوزه عدم قطعیت هستند و بهصورت نسبی و موقتی دست به تثبیت معنا میزنند(2002: 38-39 ،Jorgensen)، همیشه امکان تحلیل رفتن یک گفتمان توسط مفصلبندیهایی وجود دارد.