خلاصة:
امروزه برند شدن یک کشور و تصویر سازی مثبت و منفی از آن مبتنی است بر مولفههای مختلف قدرت نرم افزاری و سخت افزاری آن کشور. ملتهای مختلف در دنیای امروز برندینگ و تصویر خود را بر مبنای مولفههای متفاوت مانند اقتصاد، فرهنگ، سیاست، حکومتداری، توریست و .... ارائه میدهند. حال سوال این است که اصولاٌ آیا دین میتواند برندینگ یک ملت برای نمایش و ارائه خودش در دنیا باشد؟ آیا برندینگ دین میتواند عنصری مثبت و تعیین کننده برای مطرح شدن یک کشور و افزایش قدرت نرم آن و متعاقباً گسترش تصویر سازی مثبت از آن کشور باشد؟ به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران با برندینگ دین توانسته است حوزههای نفوذ و قدرت خود را گسترش دهد هر چند این قدرت در مواقعی ضد سیستمی و در تضاد با ساختار نظام بین المللی متاثر از منافع کشورهای قدرتمند غربی بوده است. استانداردهای و هنجارهای دوگانه سیستم بین المللی، برندینگ دینی یک ملت و منافع موجه آن را به رسمیت نشناخته است به این دلیل که اصولاٌ دین و استفاده از آن به عنوان مبنای نفوذ و افزایش قدرت بر مبنای تضاد با هنجارها و منافع قدرتهای بزرگ غربی و متحدانشان است. مقاله حاضر به این امر تاکید میکند که جمهوری اسلامی ایران توانسته است با برندی دینی به تصویر سازی و ارائه خود در دنیا روی بیاورد، هر چند این تصویر سازی در مواقعی مبتنی بوده است بر ضدیت با سیستم بین الملل.
Today, the branding of a country and issuing a positive or negative portrayal of it is based on the various components of its software and hardware power. Nowadays, different nations in the world are branding themselves and portray it based on different components such as economics, culture, politics, governance, tourism, and so on. Now the question is that whether religion can really be the branding of a nation to represent and present itself in the world? Can the branding of religion be a positive and decisive element in raising a country and enhancing its soft power and subsequently spreading a positive image of it? The Islamic Republic of Iran seems to have been able to expand its areas of influence and power by branding religion, though this power has been influenced by the interests of powerful Western countries in times of anti-system and in opposition to the structure of the international system. The dual standards and norms of the international system have not recognized the religious branding of a nation and its legitimate interests because it is primarily concerned with religion and its use as a basis for influence and increasing power in conflict with the norms and interests of the great Western powers and their allies. The present article emphasizes that the Islamic Republic of Iran has been able to portray and present itself in the world with a religious brand, even though this portrayal was at times based on opposition to the international system.
ملخص الجهاز:
جمهوری اسلامی ایران و برندینگ دینی؛ انقلابیگری ضد سیستمی در نظام بین الملل آرش بیدالله خانی یاسر کهرازه چکیده امروزه برند شدن یک کشور و تصویر سازی مثبت و منفی از آن مبتنی است بر مولفههای مختلف قدرت نرم افزاری و سخت افزاری آن کشور.
حال سوال این است که اصولاٌ آیا دین میتواند برندینگ یک ملت برای نمایش و ارائه خودش در دنیا باشد؟ آیا برندینگ دین میتواند عنصری مثبت و تعیین کننده برای مطرح شدن یک کشور و افزایش قدرت نرم آن و متعاقباً گسترش تصویر سازی مثبت از آن کشور باشد؟ به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران با برندینگ دین توانسته است حوزههای نفوذ و قدرت خود را گسترش دهد هر چند این قدرت در مواقعی ضد سیستمی و در تضاد با ساختار نظام بین المللی متاثر از منافع کشورهای قدرتمند غربی بوده است.
مقاله حاضر با بررسی و توصیف برندیگ ملت و تصویر سازی ملی بر این امر تاکید میکند که در عصر جهانی شدن، بدون ایجاد روابط حسنه با نظام قدرتهای بین المللی و حرکت در مسیر هنجارهای آنها، برندینگ ملی یک کشور و تصویر آن در فضای دیپلماسی عمومی نمیتواند رشد مثبتی داشته باشد و به سمت منفی شدن پیش میرود.
(Caldwell and Freire,2004) ایران از جمله کشورهایی است که بعد از انقلاب اسلامی و از دهه 80 به این سو تصویر و برندییگ منفی در رسانههای غربی و در نزد افکار عمومی غرب داشته است.
(2014b) Iran and the Cold war, Iranian studies, Vol. 47, No. 3, pp: 373-378 Anholt, S (2007) Competitive identity: the new brand management for nations, cities and regions.