ملخص الجهاز:
"به طور حتم در این زمانه پرآشوب و در این برههء تاریخی پربحران که زیستن در آن سهمی است که سرنوشت بر گردههای تاریخی ما نهاده است،بیاعتنا عبور کردن از پس سر تمام این باتلاقهای خونینی که تاریخ پیش روی ما نهاده است،نگاهی سرد و فاقد روح انسانی را طلب میکند و در این جاست که وجدانهای همیشه بیدار تاریخ- شعرا-با سرایش عاشقانهترینیها،بر مرگ آرمانهای بشریت مویه سرمیدهند که شاید حقیقت شاعری یا شرط شاعری حقیقی بودن جز این نیست.
هنرمندی که از سویی دیگر میراثدار نام شاعری است که از رنجهای هماره تنیده شده بر جان آدمی سخنها گفته است،رویکرد کارگردان در برگزیدن قطعاتی از اشعار بزرگترین شعرا،در فصل مشترک است که شکل میگیرد.
عدم وجود خط روایی مشترکی بین فصلهای مختلف نمایش که البته الزاما در چنین نمایشی میتواند وجود نداشته باشد،اما در نهایت، به قوام شکل نمایشی کمک کند و اتفاقا در این نمایش،بخصوص،موجب شکسته شدن عامل یکدستی فضای نمایشی شده، از آسیبهای جدی دیگری است که بر نمایش وارد میگردد."