ملخص الجهاز:
"در زیر جدولی را که نسترپیک Nestriepke دربارهء هزینهها و درآمد فولکس بوهن از سال 1908 تا 1913،فراهم آورده، 1lبه عنوان نمونه نقل میکنیم:(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتیجهء مبارزه این انجمن قدرتمند با سانسوری که حکومت امپراطوری اعمال میکرد و با روزنامههایی که تابع ایدئولوژی مخالفی بودند و با پلیس،مستحکمتر شدن سازمان و توجه یافتنش به این واقعیت بود که برای آفرینش دراماتیک،ناگزیر باید پیکار کرد و این پیکار، خواست و توقع گروه تماشائیان نیز هست.
امیل فاگه که بیشتر به درامنویس توجه داشت تا به درام و مدام درام را رها میکرد و با پسروی به درامنویس میپرداخت،در واقع، مظهر مداومت اسطورهء شناخت اخلاقی روحیات و جانهاست که مضمون جبری نقد سنتی ادبیات در فرانسه است و اگر از درامنویسان مدرن یاد میکند،فقط بدین نیت است که آنان را با آرمانی که از قرن 17،در ذهن خود ساخته و پرداخته است و آرمانی غیر قابل تقلید است، بسنجد،اما آنچه که دربارهء امیل فاگه باید دانست این نیست که به چه علت،از درک معنای آثار زمانهاش،ناتوان بوده است،بلکه این است که چرا به تمام و کمال،الگویی کلاسیک آفرید که دیدش را کور کرد.
بیتردید،تراژدی محض و مشاهده و مراقبه و انبوه شدن مصایب در زندگانی یک فرد را ابدا نمیپسندید و از همین رو خاصه به آثاری که بیانگر این صورتبندی یا ضابطهء خاص و تشویشانگیزاند،اعتنایی نداشت،بلکه چون بیشتر در بند کشف نیروهای کارساز و آفرینندگیهای پویای انسان بود تا شیفتهء صورتهای ظاهری آثار،وجدانش،با راه و روال جامعهای تطبیق میکرد که جویای راهی برای تغییر یافتن است و به همین جهت،تراژدی-کمدی و درامی که کر هواخواهشان بود،با جهتگیری عمومی تئاتر در دوران ما،همسو و همسازند."