خلاصة:
هدف این نوشتار بررسی جایگاه آنچه مهمترین اثر ماکس وبر نامیده شده، یعنی اقتصاد و جامعه، در اندیشۀ اوست. در نقد خوانش پارسونزی (talcott parsons) و یکپارچهسازِ وبر، گفته شده که گسستی میان وبرِ متقدم ـ وبرِ تأملاتِ روششناختی دربارۀ مفهومپردازی «فرد تاریخی» (historical individual) و اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری (The Protestant Ethic and The Spirit of Capitalism) و وبر متأخر ـ وبرِ اقتصاد و جامعه (Economy and Society) و جامعهشناسی تفهمی (Interpretive Sociology) دیده میشود؛ گسستی مبتنیبر گذار از فردیت تاریخی به جامعهشناسی بهمثابۀ علمی انتزاعی، گونهشناختی (typological)، و جهانشمول. این نوشتار نشان میدهد که خصلت این گذار نه گسست، بلکه یک تداوم پرتنش است و اینکه اندیشۀ وبر، چه متقدم و چه متأخر، متمرکز است بر صورتبندیهای متفاوتِ فردِ تاریخیِ «سرمایهداری مدرن» و «قفس آهنین» (iron cage). به این منظور، درابتدا، نگاهی خواهیم انداخت به تاریخچه و ساختارِ «اقتصاد و جامعه». سپس، گذارِ پیشگفته بررسی خواهد شد. درپایان، به تأمل در تنشِ گریزناپذیر در اندیشۀ وبر پرداخته میشود تا از این طریق حدود و ثغور یک گفتوگوی انتقادی و مولّد با او ترسیم شود.
This article aimed at examining the position of what is often described as Max Weber’s most important work “Economy and Society” in his thought. According to a Parsonian and totalizing reading of Weber, there is a break between an early Weber (a Weber focusing on methodological reflections on conceptualizing “Historical individual” and “The Protestant Ethic and Spirit of Capitalism”) and a late Weber (a Weber focusing on “Economy and Society” and “Interpretative Sociology”); this break is based on a transition from historical individuality to sociology as an abstract, typological and universalizing science. In this text, I want to demonstrate that this transition is not a break but a tension-fraught continuity and that Weber’s thought (both early and late Weber) focuses on the different historical-individual formations of “modern capitalism” and “iron cage”. To do so, I will first review the history and structure of “Economy and Society”. Then, the before-mentioned transition will be examined. Then I will deal with the unavoidable tension in Weber’s thought in order to outline a critical and productive dialogue with him.
ملخص الجهاز:
ازآن جاکـه معتقـدیم علـوم اجتماعی ما از مواجهه با «واقعیـت موجـود» و «فهـم یکتـایی ویـژٔە» آن و پرسـش از «علـل چنین بودن » و بـه «گونـۀ دیگـر نبـودن » آن از جملـه بـا ارجـاع بـه وبـری کـه او را واضـع «جامعه شناسی تاریخی ـ تطبیقی» میداند تن میزند، این نوشتار باب گفـت وگـویی انتقـادی را با وبرِ «فردیت ساختاری و تاریخی» میگشاید و میپرسد نسبت ایـن وبـر بـا وبـر ظـاهراً تعمیم گرای «اقتصاد و جامعه » چیسـت ؟ ایـن نوشـتار هـدف محـدودی را دنبـال مـیکنـد: نشان دادن این امر که برخلاف تصور رایج درمیان ما «اقتصـاد و جامعـه » یـا «جامعـه شناسـی تفهمی» ادعای جهان شمول ندارد، بلکه صورت بندی کل گرایانۀ همان فرد تـاریخیای اسـت کــه وبــر در اخــلاق پروتســتان و روح ســرمایه داری ([١٩٠٤] ١٩٨٨) (١٣٧٣) تبارشناســی (geneaology) کرده است : «قفس آهنین ».
امـروز مـیدانـیم کـه اخـلاق پروتسـتان مجموعه ای است از مقالاتی که وبر در فاصلۀ ١٩٠٤ تا ١٩٠٦ منتشر کرد و پس ازآن ، بـاوجود درخواست های مکرر ناشرش ، پل زیبک ، از انتشار دوبارٔە آن به صورت یـک کتـاب مسـتقل سر باز زد تااین که آن ها را در مجموعۀ سـه جلـدی مجموعـه مقـالات جامعـه شناسـی دیـن ، به عنوان مقالات آغازین ـ اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری شـامل دو بخـش : مسـئله ، و اخلاق شغلی پروتستانیسم ریاضت کشانه ، و مقالۀ «فرقه های پروتسـتان و روح سـرمایه داری» یعنی پیش از ورود به قسمت اصلی کتـاب اخـلاق اقتصـادی ادیـان جهـانی، در ١٩٢٠، بـه فاصـلۀ کوتـاهی پـیش از مـرگش منتشـر کـرد ([١٩٢٠] ١٩٨٨ Weber).