ملخص الجهاز:
"B اغلب بدون بازگشت،ارتباطی مابین شکستهایش با میلی طبیعی ایجاد میکند که توسط یکی از صاحبان نظریه اینچنین نامیده شده است:«من در این رابطه تمام نشانههای خلقوخوی مالیخولیایی توصیف شده توسط کابانیس،را احساس کردم،وضع عادی زندگی من همان وضع عاشق بدبختی بود که موسیقی و نقاشی را دوست داشت».
همچنین میتوان به راحتی نتیجه گرفت که علاوه بر نامه،یادداشتهای استاندال روی نسخهای از کتاب Bucci d?Armance ،بسیار روشنگرند:«اکتاوناتوان»،«شخصیت اصلی داستان عصبانی و ناراحت شده زیرا احساس ناتوانی میکند و با رفتن به نزد خانم اگوستا با دوستانش و سپس تنها،در مورد این موضوع مطمئن شده است.
«این سوگند دوست نداشتن که مهمترین کار شده است»از کجای زندگی اکتاو نشأت میگیرد؟و چرا از دختر عمویش de Zohiloff Armance که علیرغم میل باطنیاش دوستاش دارد و دوست داشته شده است،میگریزد؟این «رمز هولناک»طبیعت«شیطانی»،و مفاد این«ده سطر»در نامهء اعترافآمیز اکتاو چیست و چرا در نهایت نامه پاره میشود؟کل حدسیات ارائه شده در متن نشانههایی برای خود م یابند: ضعف جنسی،لذت تماس جنسی مانند شکل ناتوانی سیاسی مردجوان در دوره Restamration (پس از سقوط امپراطوری اول)،تفکیک احساس بین دختران و دخترزادهء بسیار محترم و بسیار نزدیک به خواهد و مادر دوستداشتنی(بدین ترتیب H.
استاندال با Armance داستان رنه (Rene?) خودش را مینویسد(مدلی محجوب و نفرتانگیز،که در سال 1819 در طول دوره دوستیاش با ماتیلده آن را خوانده بود:«خواندن داستان رنه با اندهی متناسب منجر به فکر کردن به ماتیلده شد»)با این تفاوت که اینبار راز مربوط به جنس مذکر است و اینکه صاحب راز در خاتمه همهچیز را اعتراف نمیکند همانند آملی که نسبت به«عشق جنایی خود»اظهار تأسف میکند."