خلاصة:
این مقاله با هدف شناسایی الگوهای ذهنی توسعۀ فرهنگی شهروندان استان های غرب گشور با استفاده از روش شناسی کیو انجام شده است. روش پژوهش، آمیخته بوده و روش گردآوری داده ها کیفی، از نوع کیو است. تالار گفتمان پژوهش، دربردارنده مدیران سازمان های دولتی و استادان دانشگاهی مرتبط با حوزه فرهنگ بوده اند که در این پیشیمه مطالعاتی یا زمینه های اجرایی ای در سطح استان داشته اند. جامعه آماری پژوهش، دربردارنده شهروندان سه استان کرمانشاه، کردستان و ایلام است که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. بر اساس مصاحبه های انجام شده، تعداد 49گزاره کیو استخراج شد. در گام بعد، بر اساس نتایج آزمون کیو، 6گونه ذهنیت دینی و مذهبی، سنت گرا، مشارکتی و مسئولیت پذیر(تعهدگرا)، خلاقیت گرا و علم گرا و عدالت گرا و فردگرا شناسایی شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که ذهنیت مشارکت کنندگان در الگوهای ذهنی اول و دوم براساس دیدگاه نریه پردازان نوسازی، با ویژگی های جوامع سنتی، همسو است و الگوهای ذهنی مشارکت کنندگان قرارگرفته در دسته های سوم و چهارم، کمتر معتقد به زیست بوم منطقه و متمایل به جریان های توسعه غربی هستند. در نهایت، یافته مهم پژوهش حاضر این است که پیگیری جریان توسعه بر اساس الگوهای شهرهای بزرگ کشور، نتیجه معکوسی در آن استان در بر خواهد داشت.
This study aims at identifying the mental patterns of cultural development of the citizens of three western provinces of Iran using Kyu methodology. The study method is mixed and the qualitative data collection method is Q. The research discourse hall consisted of managers of governmental organizations and lecturers of different universities who were in close relation with the field of culture and had a good background in studies or executive fields in these provinces. The statistical population of the research included some specifically selected citizens of the provinces of Kermanshah, Kurdistan, and Ilam. According to the interviews, 49 Q statements were extracted. In the next step, based on the results of Q test, 6 mentality types were identified namely : religious, traditionalist, participatory and responsible (committed), creative and scientific, legalistic and nationalist, and justice-oriented and individualistic. The results showed that the mentality of the participants in the mental models 1 and 2 was in line with the characteristics of the traditional societies according to the modernization theorists’ standpoint, and the mental patterns of the participants in the third and fourth categories were less inclined toward their regional ecology and more inclined toward Western development. The important finding of this study was that the implementing a development plan on the basis of those of large cities in the country would have the opposite effect in these provinces.
ملخص الجهاز:
نتايج نشان داد که ذهنيت مشارکت کنندگان در الگوهاي ذهني ١ و ٢ براساس ديدگاه نظريه پردازان نوسازي، با خصوصيات و ويژگيهاي جوامع سنتي همسو است و الگوهاي ذهني مشارکت کنندگان قرار گرفته در دسته هاي سوم و چهارم ، کمتر معتقد به زيست بوم منطقه و متمايل به جريان هاي توسعه غربي هستند.
به طور کلي، نتايج پژوهش نشان داد که الگوي ذهني مشارکت کنندگان نسبت به توسعه فرهنگي جامعه مناطق کرد نشين با يک اغتشاشي روبرو است و عليرغم وجود الگوهاي فکري سازگار با بوم منطقه در ميان عامه مردم و طبقه اي از مسئولين ، عمده مسئولين معتقد به تشديد فرايند غرب گرايي در منطقه هستند.
بحث و نتيجه گيري اين مطالعه با هدف شناسايي الگوهاي ذهني شهروندان سه استان کردستان ، کرمانشاه و ايلام در زمينه توسعه فرهنگي با استفاده از روش شناسي کيو انجام شد.
اين نتايج با آنچه در مطالعات (حبيب پورگتابي و غفاري:١٣٩٠)، (کرمي:١٣٨٣) و (نوابخش و کريمي:١٣٨٧)، مطرح شده اند که در آن پارامترهاي چون ، کنش سنتي ، دين دار بودن ، در تضاد و تضعيف کننده ي منش و روحيه سرمايه داري و توسعه ، هم سو است .
اين مهم نشان ميدهد که ذهنيت مشارکت کنندگان و نگرش آنها نسبت به توسعه با استناد به نظريه هاي نوسازي در مسير مدرنيته و شيفتگي به سمت غرب قرار دارد و اين مسئله خود ميتواند زنگ خطري باشد براي بر هم خوردن نظم حاکم بر جوامع و از بين رفتن برخي از رفتارهاي اجتماعي.