خلاصة:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شخصیت «هوو» در ادبیات داستانی معاصر بود. یکی از ویژگیهای ادبیات معاصر، توجه بیشتر به امور اجتماعی و حضور پر رنگ زنان در حوزهی شعر، نثر و بهویژه داستان است؛ پیوند بین مسائل اجتماعی و زبان روشن است؛ بهگفتهی زبانشناسان، زبان آیینهی فکر و تحولات فکری جامعه است. محمود دولتآبادی و علی محمد افغانی از نویسندگان سرشناس معاصر بهشمار میآیند که طرح مضامین اجتماعی در آثار آنان حضوری پررنگ دارد. یکی از این مضامین، پردازش شخصیت «هَوو» است. «شوهرآهو خانم» و «کلیدر» هر دو از تأثیرگذارترین رمانهای معاصر هستند که شخصیت زن در جایگاه «هوو» در آنها نقش مؤثری دارد. در این پژوهش، ضمن تحلیل این شخصیتها، دریافت می شود که دولتآبادی و افغانی از کدام عناصر داستانی برای آفرینش بهتر و واقعیتر این شخصیتها، بهره بردهاند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و یافتههای آن نشان میدهد که هر دو نویسنده در پردازش شخصیت «هوو» از شیوهی بیان مستقیم به خوبی استفاده کردهاند. از بین شیوههای غیرمستقیم نیز اغلب از روش «توصیف» بهره گرفتهاند. با این که هر دو نویسنده بهخوبی معضلات و پیامدهای ناگوار چندهمسری را بیان کردهاند؛ اما با دیدگاهی مردانه و جانبدارانه و در فضایی مردسالارانه آن را ترسیم کردهاند.
The purpose of this study was to analysis of “rival wife” character in contemporary fiction literature. One of the features of contemporary literature is more attention to social issues and significant presence of woman in the field of poetry, prose and especially fiction; the link between social issues and the language is evident; according to linguists; language is the mirror of thought and intellectual developments of society. Mahmoud Dowlat Abadi and Ali Mohammad Afghani are considered as the outstanding contemporary authors, projecting the social issues in their writings. One of these phenomena is developing the "rival wife" character."Shohare Ahoo Khanom" and "Kelidar"; both are the most influent contemporary novels that woman character in position of " rival wife " have the bold role in their plot .In this study, besides to analysis of these characters, we found that "Dowlatabadi" and "Afghani" for better creation and more realistic characters have benefited which fictional elements. The present research performed by descriptive-analytic method. The findings showed that both writers used direct method to develop the "rival wife" character well. Among indirect methods, Dolat Abadi relatively used ‘describing’ and Afghani applied ‘discussion’ method. Despite that both writers expressed problems and negative consequences of polygamy well, but they traced such an issue in male and biased view.
ملخص الجهاز:
دو رمان مورد بحث ، به دليل اهميت ادبي خود، تاکنون موضوع پژوهش هاي زيادي قرار گرفته اند؛ دستغيب )١٣٨٧( در کتابي به نام »نقد آثار دولت آبادي « همه ي آثار اين نويسنده را تحليل کرده است و علوي )١٣٤٢( نويسنده ي تواناي کشورمان ، در مقاله اي به نام »شوهرآهوخانم « به نقد و واکاوي اين رمان پرداخته است .
در اين باره گفته شده »دولت آبادي برخي شخصيت هاي رمان خود را به کمال مي خواهد، به ناچار او را تا قله ي زنانگي و رفتار حماسي فرا مي برد« )اسحاقيان ، ١٣٨٣: ٣١٣(؛ اما اين نوع آرمان سازي با شخصيت زري هم خواني ندارد؛ زني با آن همه نفرت و سياهي و انفعال ، ناگهان در جبهه هاي جنگ ظاهر مي شود و براي دفاع از ديگران برمي خيزد؛ ظاهرا دولت آبادي فقط براي سرانجام خوش داستانش اين نقش غيرواقعي را در پايان ، به زيور تحميل کرده است ؛ اما آنچه از شخصيت پردازي ِ زنان ديگر در اين رمان بلند فارسي برمي آيد اين است که از نظر اين نويسنده »هيچ زني که عاشق پيشه ، سبک رفتار يا بازيگوش باشد، نمي تواند عاقبت به خير از آب درآيد« )اميرشاهي ، ٩٠١:١٣٧٩(.
در رمان کليدر نيز شيوه ي مستقيم شخصيت پردازي ، براي نويسنده مهم ترين عنصر است تا بدين وسيله هووها را معرفي کند و آن ها را به خواننده بشناساند؛ براي نمونه در بخشي از داستان ، نويسنده ، خرد و دانايي مارال را صراحتاً به خواننده اطلع مي دهد و نيازي نيست که او از اشارات غيرمستقيم اين صفات 1.