خلاصة:
برابر اصول پذیرفته شده حقوق جزا، صرف وجود عنصر مادی و معنوی برای تحقق جرایم نیازمند به هر دو عنصر کفایت نمیکند، بلکه هم زمانی آنها نیز ضروری است. این مساله بیانگر مفهوم تقارن بین عناصر مادی و معنوی میباشد. از سوی دیگر، دانش منطق ابزاری است که با ارائه تعاریفی صحیح از مفاهیم پیرامون، اندیشهها را از افتادن در خطاها مصون نگه میدارد. در این مقاله هدف آن است که به بررسی مفهوم تقارن بین عناصر در برخی اندیشههای منطقی که توسط بزرگان ارائه شده، پرداخته شود تا پس از آن معلوم گردد کدام یک از این اندیشه ی منطقی مفهومی بهتر از تقارن را برای قانون گذاری ارائه میکنند که ضمن حفظ اصول مبنایی حقوق جزا، واقعیتها و مصالح اجتماعی نیز مورد توجه قرار گیرد تا نظام کیفری به هدف والای خود یعنی عدالت به نحو بهتری نائل آید. از این رو، در این مقاله ابتدا به بیان برخی از اندیشههای منطقی پرداخته میشود و سپس مفهوم تقارن از نگاه این اندیشههای منطقی مورد بررسی قرار میگیرد. در نهایت مشخص میشود که کدام اندیشه یا اندیشههای منطقی با تعریف خود از مفهوم تقارن زمینه را جهت تامین مصالح اجتماع و عدالت کیفری فراهم میآورد.
According to one of the accepted principles of criminal law, the principle of the coincidence of the material and mental element, the mere existence of these two does not suffice for the fulfillment of the crimes that require both elements, but their coincidence is also necessary. On the other hand, the logic is scientific that keeps ideas from falling into error by providing a proper definition of surrounding concepts. The purpose of this article is to examine the concept of the coincidence between elements in some of the logical ideas presented by the elders to determine which of them provides a better concept than coincidence for lawmaking. It helps to protect the realities and social interests while protecting the basic principles of criminal law and the penal system would be better achieved with its supreme goal of justice. Thus, in this article, first, some logical ideas are expressed and then the concept of coincidence is considered from the perspective of these logical ideas. Finally, it becomes clear what logical thought, with its definition of the concept of coincidence, provides context to supply community interests and criminal justice.
ملخص الجهاز:
از آنجا که منطق ارسطويي نگرشي دوبعدي (دو ارزشي ) و مطلق گرا به همه مفاهيم ، از جمله مفهوم تقارن ، دارد و باعث مي شود تا حقوق کيفري در موارد متعددي از تأمين عدالت بـاز بمانـد، سعي شده است با تمسک به نگرش دو منطق ديگر که نگرشي نسبي و چندبعدي (چندارزشي ) به ١.
٢. مفهوم تقارن بين عناصر در پرتو انديشه هاي منطقي مطلق گرا و نسبي گرا بعد از شرح اينکه سه منطق ارسطو، لطفعلي زاده و ويتگنشتاين چگونه و با چه رويکـردي بـه تعريف مفاهيم موجود در عرصة علمي به ويژه علم حقـوق مـي پـردازد، در ايـن قسـمت مفهـوم حقوقي تقارن بين عناصر مادي و معنوي براساس اين دو دستة منطـق مطلـق گـرا و نسـبي گـرا بررسي مي شود.
در اين مثال ، براساس تعريفي که منطق مطلق گراي ارسطو از تقارن ارائه مي دهـد و بـر اساس آن بايد حتما در نقطة يک محور زماني بين دو عنصر تلاقي به وجود آيد، نمي توان حکـم به تقارن و تحقق جرم داد و شخص عملا از مسئوليت براي جرم قتل عمد تبرئه خواهـد شـد.
زماني هم که تلاقـي بـين دو عنصر به طور کامل واقع نشود، بلکه تنها در قسمتي از عنصر مـادي و معنـوي تلاقـي ايجـاد شود، يعني تقارن در محور زمان در نقطه اي بالاتر از صفر و کمتر از يک ، براي مثال نقطه (يـک دوم ) محقق شود، براساس تعريف منطق فازي از مفهوم تقارن ، تقارن در اين حالت نيز هرچند به طور نسبي برقرار است .