خلاصة:
تلاش این مقاله یافتن پاسخ این مسئله است که: آیا میتوان روشهایی را که فقیهان در استنباطات خود بهکار میبرند، با جزئیاتی که در ذهن فقیه میگذرد، کشف کرد و شبیه سازی نمود؟ اگر میتوان، چگونه؟
اگر استنباط (اجتهاد در اصطلاح فقهی)، تلاش معرفتی روشمند برای کشف موجّه «حکم» در مورد «فعل مکلف» باشد و اگر عملیات استنباط و اجتهاد (فرآیند استنباط)، فعل و انفعالاتی باشد که فقیه برای کشف نظر شارع، بهصورت مرحله به مرحله انجام میدهد تا از نقطه شروع (مواجه با مسئله)، به نقطۀ پایان (صدور فتوا) برسد؛ و اگر روششناسی و ارائه الگوریتم که تعیین و توصیف دقیق مرحله به مرحله و قدم به قدم عملیات حلّ یک مسئله است، بهطوریکه نقطۀ آغاز و پایان، تعداد مراحل، ترتّب منطقی مراحل، دستورالعملهای اجرایی در هر مرحله بدون حفرۀ میان دستورالعملها، توصیف شده باشد، آنگاه بهنظر میرسد که میتوان عملیات اجتهاد و استنباط را بهصورت الگوریتمی توصیف کرد. چگونگی این کار، با دو روش استقرای میدانی عملکرد فقیهان و تحلیل آنها با رویکرد کشف روش است و دوم قیاسی بر اساس الزامات علّی معلولی موجود در دانش فقه و اصولفقه، انجام پذیرست.
هر فقیهی روش استنباطی دارد که با تحلیل عملکرد او در استنباطاتش میتوان به جزئیات روشی او به مقداری که استفاده کرده است، دست یافت و براساس آن، روشهای مختلف فقیهان را نیز به مطالعۀ تطبیقی گذاشت. همچنین می توان بر اساس روش قیاسی در کشف روند استنباط، روش هریک از آنها را اعتبارسنجی کرد.
ملخص الجهاز:
ماهیتشناسیِ الگوریتم اجتهاد عبدالحمید واسطی چکیده تلاش این مقاله یافتن پاسخ این مسئله است که: آیا میتوان روشهایی را که فقیهان در استنباطات خود بهکار میبرند، با جزئیاتی که در ذهن فقیه میگذرد، کشف کرد و شبیهسازی نمود؟ اگر میتوان، چگونه؟اگر استنباط (اجتهاد در اصطلاح فقهی)، تلاش معرفتی روشمند برای کشف موجّه «حُکم» در مورد «فعل مکلف» باشد و اگر عملیات استنباط و اجتهاد (فرآیند استنباط)، فعل و انفعالاتی باشد که فقیه برای کشفِ نظر شارع، بهصورت مرحله به مرحله انجام میدهد تا از نقطه شروع (مواجه با مسئله)، به نقطۀ پایان (صدور فتوا) برسد؛ و اگر روششناسی و ارائه الگوریتم که تعیین و توصیف دقیقِ مرحله به مرحله و قدم به قدمِ عملیات حلّ یک مسئله است، بهطوریکه نقطۀ آغاز و پایان، تعداد مراحل، ترتّب منطقی مراحل، دستورالعملهای اجرایی در هر مرحله بدون حفرۀ میان دستورالعملها، توصیف شده باشد، آنگاه بهنظر میرسد که میتوان عملیات اجتهاد و استنباط را بهصورت الگوریتمی توصیف کرد.
شکل ظاهریِ الگوریتمها، توصیفی است (توصیف مراحل و فرآیندها با تمام جزئیات)، ولی بیان مبانی و علت انتخاب آن مراحل و فرآیندها، در لایۀ زیرساختیِ علمِ مورد نظر بیان شده است، لکن اصطلاح «الگوریتم اجتهاد»، صرفاً توصیف مراحل نیست، بلکه همراه با استدلال است؛ یعنی صاحب هر روش اجتهاد و استنباطی، در بیان روشِ خود، علاوه بر توصیف مراحل و فرآیندها، باید به مبنا و استدلال برای آن مرحله و آن فرآیند اشاره کند و به علوم مربوطه بهصورت اصل موضوعی ارجاع دهد؛ مثلاً اگر در مراحل استنباط، استناد به آیات قرآن را در ابتدای مرحلۀ مراجعه به منابع نقلی قرار داده، باید در اول بحث یا در پاورقی، به مبانی مانند زیر اشاره کند و به جاییکه در آنجا این مبانی اثبات شده ارجاع دهد: مثلا «مبنای یک: قرآن، تحریف ندارد و حجیت دارد.