خلاصة:
یکی از مسائل جامعۀ ایران که با زیست چندفرهنگی و تنوع گروهبندیهای اجتماعی مشخص میشود، چگونگی مناسبات هویتهای اجتماعی متنوع با یکدیگر و گذار از هویتهای تکواره به هویتهای چندگانه است. تکوارهشدن هویتهای اجتماعی جامعه، با متصلبنمودن مرزبندیهای هویتی، پتانسیل منازعۀ اجتماعی و هویتی را تشدید و جامعه را چندپاره میکند. انجمنهای مدنی بهمثابه اجتماعات بینابینی، در جرحوتعدیل مرزبندیهای هویتی و بسط و تعمیم جهتگیریهای شناختی و کنشی کنشگران مدنی و تبدیل مای محلی به مای جمعی و عام، نقشی بسزا دارند. پژوهش حاضر در نظر دارد بهمیانجی تجربۀ زیستۀ فعالان مدنی در آن دسته از نهادهای مدنی که بازنمای مختصات فرهنگی و اجتماعی کُردستان است، به واکاوی و شناسایی پیامدهای هویتی فعالیت مدنی در نزد نمونهای از فعالان مدنی بپردازد که به لحاظ خاستگاه زمینهای، به شهرهای مختلف کُردستان تعلق دارند. این پژوهش، با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای انجام شده است. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری دادهها، از مصاحبۀ نیمهساختیافته استفاده شده است. در نمونۀ پژوهش، 27 نفر از فعالان مدنی در 20 نهاد مدنی مشارکت داشتند. براساس مطالعة حاضر، افتخار به هویت کُردی، خود بازاندیشانه (درگیری اجتماعی بازاندیشانه)، هویت ایرانی: تبار ایرانی و کثرتگرا، و فرارفتن از مرز خودی و غیرخودی، شناسه و ابعاد هویتی کنشگران فعال در سازمانهای مردمنهاد را شکل داده است. تجربۀ فعالیت مدنی برای شهروندان سنندجی، مدارای بینقومی، ناخرسندی از فرادستی اقوام غیربومی، احساس تبعیض، بازنمایی هویت کُردی و خودباوری در پی داشته است. مقولۀ هسته نیز بر هویت بازاندیشانه دلالت دارد که بر وجوه فردی، جمعی، متکثر، اقتضایی و تأملی هویت دلالت دارد.
One of the problems of iranian society, which is characterized by multicultural life and the diversity of social groups,is how different social identities are related to each other and the transition from singular identities to multiple identities. The Singular identities of society, by tightening the boundaries of identity, intensify the potential for social and identity conflict and fragment society. Civil associations as intermediary communities have a valuable role in modifying identity boundaries as well as expanding and generalizing cognitive and practical orientations of civil activists and transforming them from local “We’s” into collective and universal “We’s”. Via lived experiences of social activists, participating in NGOs, the present research is going to identify the grounds, strategies and identity consequences of sample civil activity of the City of Sanandaj. The present research has been conducted, using a qualitative approach and grounded theory method, among civil activists of Sanandaj. In order to select the samples, purposive sampling and maximum diversity method, and for collecting the data the semi-structured interview is used. In sampling research, 27 civil activists of Sanandaj, aged 28 to 48 participated.Based on the present study, Proud of Kurdish identity, Self Rethinking (reflexive social involvement), Iranian identity: Iranian and pluralistic descent,Crossing the border of the insider and the outsider have shaped dimensions of identity of activists in non-governmental organizations.According to the present study civil activities experienced by citizens of Sanandaj entail interethnic tolerance, dissatisfaction from the superiority of nonlocal ethnic groups, sense of discrimination, Kurdish identity representation, self-confidence, and inner peace. The core category signifies the reflexive identity in which implies the individual, collective, pluralistic, requirement and reflexive aspects of identity.
ملخص الجهاز:
مسئلۀ پیش روی پژوهش حاضر این است که با رشد چشمگیر اجتماعات مدنی که نشانگر سرمایۀ اجتماعی تعمیم یافته است ، در جامعه ای که هویت های اولیۀ مبتنی بر قومیت و مذهب در زیست جهان و عرصه های عمومی ظهور و بروزی قابل ملاحظه دارد و با نوعی جهت گیری نسبت به هویت ملی همراه است ، مشارکت در نهادهای مدنی چه دلالت ها و پیامدهای هویتی برای کنشگران فعال مدنی به دنبال داشته است ؟ پیشینۀ تجربی مروری بر مطالعات تجربی نشان میدهد که ادبیاتی مبسوط درخصوص هویت های جمعی و فردی و بازاندیشی هویتی در دو دهۀ اخیر در چارچوب روش شناسی کمّی به انجام رسیده است (بوستانی، ١٣٩٠؛ شالچی، ١٣٨٤؛ رسول زاده اقدم و همکاران ، ١٣٩٥؛ فرهمند و دیگران ، ١٣٩٦؛ افراسیابی و خرم پور، ١٣٩٤؛ عدلیپور و همکاران ، ١٣٩٢).
اگر بپذیریم که مشارکت در نهادهای مدنی و روابط انجمنی، بخشی از سرمایۀ اجتماعی (از نوع جدید) محسوب میشود، در پاره ای از پژوهش ها به رابطۀ سرمایۀ اجتماعی و هویت جمعی پرداخته شده است ؛ هرچند در عملیاتینمودن سرمایۀ اجتماعی، نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد مورد غفلت واقع شده اند (وحیدا و همکاران ، ١٣٨٣؛ گنجی و همکاران ، ١٣٨٩؛ قاسمی و جمال وندی ، ١٣٩١؛ زارعیمتین و دیگران ، ١٣٩٤؛ حسینی و جلاییپور، ١٣٩١؛ رستگارخالد و همکاران ، ١٣٩٥؛ میرفردی و ولینژاد، ١٣٩٧؛ شیانی و احمدپور، ١٣٩٦).