خلاصة:
فرهنگها و باورهای هر منطقه برخاسته از شرایط اقلیمی و جغرافیایی خاص آن منطقه است. دریا از اساطیر مهم در باورهای مردم جنوب، ازجمله بوشهر است. در آثار داستاننویسان بوشهر، دریا بهعنوان شخصیت محوری، نقش عمدهای در شکلگیری برخی داستانها داشته است. در این مقاله کوشیدهایم نقش و کارکردهای اسطورهای دریا را در برخی آثار داستانی منطقه بوشهر، با هدفِ ردیابی حضور و ظهور تاریخی اسطوره دریا و تطور آن در ذهن و زبان مردم بوشهر، به روش تحلیلی و توصیفی بررسی کنیم. نتایج نشان میدهد در قصههای بوشهر، انسانوارگی دریا با همۀ صفات مثبت و منفی، اصلیترین فرم نمود است. کینهتوزی، مهربانی، عاشقپیشگی، خودبینی و... از صفات این اسطوره در این داستانهاست. در این داستانها، شواهدی نزدیک به کارکردهای انسانواره دریا از متون اساطیری نیز حاصل و ذکر گردیده است. توجه به اسطورهها و بازآفرینی و هماهنگ کردن آنها با فرهنگ و نیازهای امروز علاوه بر تقویت نظام بنیادین فرهنگی، پاسخگوی ارزشها و خواستههای معنوی ما نیز خواهد.
ملخص الجهاز:
وهم و عظمت دريا و ترسي که همواره دريانوردان و مسافران دريايي از آن داشته اند، باعث افسانه پردازي هاي فراواني شده است ؛ اما دراين بين باورهايي هست که مي توان رد آن ها را در اساطير گرفت و منشأ اسطوره اي آن ها را اثبات کرد.
نزديک ترين مقاله به اين پژوهش ، مقاله «جايگاه ويژه دريا در داستان هاي کوتاه منيرو روانيپور و ريشه آن در اساطير و افسانه ها» از پوران طاحوني و محمدصادق گران بها (١٣٩٥) است .
اين پژوهش با رويکردي توصيفي تحليلي آثار زير را بررسي ميکند: رمان «اهل غرق »، (١٣٨٢) و داستان «سيريا، سيريا»، (١٣٧٢) از منيرو روانيپور؛ داستان «چرا دريا طوفاني شد» از مجموعه داستان انتري که لوطياش مرد، (١٣٥٥) اثر صادق چوبک ؛ رمان «آس نحس »، (١٣٩٥) اثر محسن شريف و داستان هاي «عسل دختر مختار» و «جسدهاي غوطه ور» از مجموعه داستان «غريبه اي در بخار نمک »، (١٣٨٠) اثر احمد آرام .
در اساطير ايراني آمده است : «اپوش ديو خشک سالي و تيشتر ايزد باران با هم نبرد ميکنند» (بهار، ١٣٧٥: ٩٨) نيز آمده است : «فقط هنگاميکه در قربانيها تيشتر را به ياري بخوانند، خشک سالي مغلوب ميشود و باران ميتواند به جهان زندگي بخشد» (هينلز، ١٣٩١: ٣٨) معمولاً اسطوره هاي راستين از اعمال و رفتار ايزدان و خداوندان باستاني نشأت گرفته اند.