خلاصة:
در میان کتب تاریخی که در دورۀ مغول نوشته شده، تاریخ جهانگشای جوینی و جامع التواریخ رشیدی به دلایل گوناگون سرآمد سایر کتابهایند و در نوع خود مآخذی متفاوت و ممتاز تلقّی میشوند. از طرف دیگر، حدود پانصد سال پس از حملۀ مغولان و تاخت و تاز آنها در مناطق وسیعی از آسیا، در اروپای قرن نوزدهم میلادی که شرقشناسی با رویکرد متن محور در محافل فرهنگی آن رواج یافته بود، این دو کتاب مورد اقبال برخی شرقشناسان فرانسوی قرار گرفت که آنها از یک سو، خاطرۀ ارتباط پادشاهان خود را با امرای مغول در جریان جنگهای صلیبی از یاد نبرده بودند و از دیگر سو، روایت تاریخ نویسان ایرانی از کیفیت کشورگشایی و افعال مغولان برایشان جالب توجّه بود. بنابراین، بر اساس نسخههای خطی پرشماری که اغلب در کتابخانۀ سلطنتی/ ملی پاریس در اختیارشان بود، دست به تتبّعات گستردهای دربارۀ محتوای دو کتاب یادشده و احوال نویسندگان آن زدند و حاصل تحقیقات خود را به همراه بخشهایی از این دو کتاب و ترجمۀ فرانسوی آن به طبع رسانیدند. سعی نوشتارِ حاضر، مصروف بر این است که پژوهشهای منتشرشدۀ آنان را در این زمینه معرفی کرده و به نقد و تحلیل آن بپردازد.
The main discourse and discussion of the current research study develops from a comparison between Tahdib-al-Akhlaq (The Refinement of Character) originally written in Arabic by Abu Ali Miskawayh (932-1030 AD) and Akhlaq-i-Naseri (Nasirean Ethics) written in Persian by Nasir al-Din Tusi (1201-1274 AD). In the introduction to his philosophical and ethical book, Nasir al-Din name Miskawayh’s Tahdib-al-Akhlaq as the main source to write a dictinct season on the significance of moral excellence and refinement of character. Apart from drastic changes regarding form and style, he has seriously prevented to render an austere and static translation from the text. Instead, Tusi has decorated his work with moral and philosophical notions supplied with scholarly annotations. All these changes along with accumulation of two other articles titled “Tadbir-i-Manazel” (Economics) and “Siasat-i-Modon” (Politics) make us to know that Tusi has managed his mind to present a more perfect and pulished version of the original work. On this basis, the research aims to highlight those unique features of stylistics which distinguished the work itself and brought reputation for this prominent Muslim scholar.
ملخص الجهاز:
حدود پانصد سال پس از حملۀ مغولان و تاخت و تاز آنها در مناطق وسيعي از آسيا، در اروپاي قرن نوزدهم ميلادي که شرق شناسي با رويکرد متن محور در محافل فرهنگي آن رواج يافته بود، اين دو کتاب مورد اقبال برخي شرق شناسان فرانسوي قرار گرفت که از يک سو، خاطرة ارتباط پادشاهان خود را با امراي مغول در جريان جنگ هاي صليبي از ياد نبرده بودند و از ديگر سو، روايت تاريخ نويسان ايراني از کيفيت کشورگشايي و اعمال مغولان برايشان جالب توجه بود.
با مقايسۀ شرح حالي که کاترمر در اين مقاله و قزويني در مقدمۀ خود راجع به جويني نگاشته اند، ميتوان گفت هر اطلاعاتي که کاترمر دربارة اين شخص به دست داده در مقدمۀ قزويني نيز تکرار شده ، با اين توضيح که قزويني علاوه بر مراجعه به منابع مورد استفادة کاترمر، يعني روضۀ الصفاي ميرخواند، حبيب السير خواندمير، جامع التواريخ رشيدالدين فضل الله و تاريخ الاسلام ذهبي، به مآخذ ديگري همچون تاريخ وصاف و تاريخ گزيدة مستوفي خصوصا دربارة احوال خاندان و فرزندان عطاملک جويني استناد نموده و برخي وقايع را با جزئيات بيشتري ذکر کرده است ؛ از جمله مصائبي که در اواخر کار به وي رسيد و در نهايت منجر به مرگ او شد.
تحقيقات کاترمر کاترمر، به جز معرفي تاريخ جهانگشا و مؤلف آن در مقاله اي که پيش از اين درباره اش سخن گفتيم ، ترجمۀ بخش کوتاهي از جامع التواريخ را به همراه مقدمه اي مفصل به چاپ رسانده است .