خلاصة:
این پژوهش در پی یافتن پاسخی برای این پرسش اصلی بودهاست که آیا چنانکه هنینگ اندیشیده هرزنی در اصل گونهای از زبان تالشی است و در پی مهاجرت مردمان تالشزبان به آن دیار راه یافته یا خیر؟ و نیز این پرسش که اگر مهاجرتی به هرزن رخ داده باشد، گونۀ زبانی تالشان مهاجر متعلق به کدام گویش تالشی بودهاست؟ در این پژوهش به 13 مورد دگرگونی واجی و تفاوتهای واژهایِ دیده شده در منابع مورد نظر ما یعنی اشعار شیخ صفی الدین اردبیلی – گونۀ زبانی هرزنی- 3 گویش زبان تالشی و گویش تاتی خلخال پراخته شده است. میزان و معیار ما برای شناخت این دگرگونیها، زبان ایرانی باستان بوده است یعنی دگرگونیهای واجی را با اصل ایرانی باستان سنجیدهایم. نتایج آماری بدست آمده در این بخش ما را به این تحلیل کیفی رهنمود میسازد که چنانچه داستان مهاجرت تالشان به هرزن را به پذیریم، خاستگاه این مهاجران نمیتواند چنانکه هنینگ انگاشته جایی در محدودۀ جنوب شرقی مناطق تالش زبان باشد بلکه احتمالا از مناطق شمالی تالش این مهاجرت رخ داده است.
The present investigation intends to find an answer to the main question that if Harzani is originally a derived Language from Taleshi language as was supposed by Walter Bruno Henning or not. Moreover, the second issue dealt with in this study relates to the dialect of immigrated Talesh peoples in the case of immigration. in this regard, this study has investigated 13 cases of perceived phonemic changes and word differences in intended references including the poems of Sheikh Safi-ad-din Ardabil, Harzani dialect, three dialects of Taleshi language, and Tati dialect of Khalkhal. For this reason, the old Iranian languages was established as the criterion for recognizing these differences. In other words, phonemic changes were compared with the original old Iranian language. Statistical findings were conducive to this qualitative analysis that the first Harzani dialect, despite Henning’s supposition, was not originated from somewhere in the east south of Taleshi spoken areas.
ملخص الجهاز:
خاستگاه زباني مهاجران هرزن (واکاوي نظريۀ هنينگ ) 1 نيما آصفي دانشجوي دکتري فرهنگ و زبان هاي باستاني، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي (از ص ١٩ تا ص ٣٤) تاريخ دريافت مقاله : ٨/٨/ ٩٨؛ تاريخ پذيرش مقاله : ٩٨/١٢/١٤ اين مقاله در پي يافتن پاسخي براي اين پرسش اصلي بوده است که آيا، چنانکه هنينگ انديشيده ، هرزني در اصل گونه اي از زبان تالشي است و در پي مهاجرت مردمان تالش زبان به آن ديار راه يافته ، و نيز اين پرسش که اگر مهاجرتي به هرزن رخ داده باشد، گونۀ زباني تالشان مهاجر متعلق به کدام گويش تالشي بوده است .
در اين مقاله به سيزده مورد دگرگوني واجي و تفاوت هاي لغوي ديده شده در منابع مورد نظر ما، يعني اشعار شيخ صفيالدين اردبيلي، گونۀ زباني هرزني، سه گويش زبان تالشي و گويش تاتي خلخال پرداخته شده است .
از ١١٥ موردي که حسن دوست (١٣٨٩: ٤٩٢) برابر واژة «زن » در ديگر گويش ها و زبان هاي ايراني فهرست کرده تنها در ٨ گونه تبديل j ديده ميشود که از اين هشت مورد دو مورد مربوط به گونه هاي کرينگاني و هرزني هستند و يک مورد مربوط به برخي از مناطق جنوبي تالش است .
ahac باستاني و تبديل نشدن آن به ̌az يکي از ويژگيهاي بسيار جالب توجه در گونه هاي زباني برجايمانده از آذري کهن و زبان تالشي بر جاي ماندن گونه اي از ̌ac از اصل ahac* باستاني است که معمولا در حروف اضافه (فقط در اشعار شيخ صفي در معناي حرف اضافۀ «از») و در ضماير ملکي (همۀ مناطق مورد بررسي) ديده ميشود.