خلاصة:
نئولیبرالیسم از جمله اندیشههایی است که بر مفاهیمی چون بازار، حذف مقررات و حذف مفهوم نفع عمومی یا اجتماع و جایگزینی آن با «مسئولیت فردی» میپردازد. نئولیبرالیسم را میتوان ایدئولوژی درنظر گرفت که معتقد است تجارت و سرمایهگذاری آزاد یگانه منبع توسعه و شکوفایی اقتصادی است. این اندیشه بر این پایه استوار است که مکانیسم بازار باید ادارهکنندة سرنوشت بشر باشد. تلاقی نئولیبرالیسم و نسل دوم حقوق بشر براساس دستهبندیهای کارل واساک که انتزاعی و آکادمیک است، در اقتصاد و بازار است. قواعد طبقهبندیشده در این نسل از جمله حقوقیاند که از نظر قانونگذاری و کدگذاری، همزمان با قواعد نسل اول پدید آمدند، اما شناسایی آن به لحاظ فلسفی و نظری پس از حقوق مدنی و سیاسی است. این قواعد و مفاهیم از آن روی حائز اهمیت است که با پیدایش دورۀ نئولیبرالیسم همزمان بوده و با توجه به خواست نظام بینالملل مبنی بر تحقق عدالت که اقتصاد و بهتبع آن کاهش فقر و غلبه بر کمبودها و محرومیتهای بشر است، بخشی از آن است.
Neoliberalism is among the thoughts on concepts such as the market, the abolition of rules, and the removal of the notion of public or community interest and replacing it with "individual responsibility." Neoliberalism can be considered an ideology that believes that free trade and investment are the sole source of economic development and prosperity. This idea is based on the principle that the market mechanism should govern the human destiny. The collision of neoliberalism and the second generation of human rights, based on the charles and abstract categories that are abstract and academic, are in the economy and the market. The rules that are classified in this generation are among the legal ones that, in terms of codification and legislature, coincide with the rules of the first generation, but its identification is philosophically and theoretically followed by civil and political rights. It is important for these rules and concepts to coincide with the emergence of the period of neoliberalism, partly due to the international system's desire to realize the justice of the economy, and consequently to reduce poverty and overcome the shortcomings and deprivations of mankind.
ملخص الجهاز:
اما براساس سخنان و الفاظ ارائه شده میتوان گفت که نئولیبرالیسم نظریه ای است در اقتصاد سیاسی که به اختصار به دنبال تجارت و بازارهای آزاد با تکیه بر چارچوب و شاکله ای خصوصی و فردی است که در درون خود سه قاعده و اصول اساسی را دنبال میکند: حفاظت دولت و نه دخالت آن از بازارهای آزاد به صورت کارتل ، ثبات ارزش پول ، تضمین مالکیت فردی ، مسئولیت پذیری کامل هر عامل اقتصادی در برابر نتایج اعمال خود، آزادی قرارداد (به جز قراردادهای خاص )، تضمین رقابت از سوی دولت تنها و تنها به واسطۀ تدوین قواعد بازی.
با این حال برخی اقتصاددانان استدلال میکنند که نئولیبرالیسم نابرابری را افزایش میدهد، ثروتمند است که ثروت را برای فقرا فراهم نکرده و بیشک از حقوق اقتصادی و اجتماعی آنها محافظت نمیکند.
در حقیقت نئولیبرالیسم شکل و ظاهری زیبا و آراسته و قابل اعتماد و همسو با نسل دوم حقوق بشر دارد، اما بازارهای آزاد، در کتاب های درسی اقتصاددانان نئولیبرالی و در دنیای واقعی ، نابرابری قدرت سیاسی و اقتصادی وجود دارد که ماهیت بازارها و نابرابری هایی را که نتیجۀ معاملات بازارند، تعیین میکند.
بنابراین ، نظریۀ کلاسیک لاک دربارة حقوق اساسی از یک اعتقاد اساسی به وظایف ما نسبت به خدا و سایر انسان ها حاصل میشود (١٤٢ :٢٠١٤ ,FREEMAN ) سازمان تجارت جهانی (WTO) یکی از مؤسسات جهانی اصلی نئولیبرالیسم است ، اما قادر به جلوگیری از همۀ سیاست های حمایت گرایانۀ ناسیونالیسم اقتصادی نیست .