خلاصة:
قرآن کریم منبع اولیه استنباط احکام است و بههمیندلیل از اهمیت خاص بر خوردار میباشد. درمورد دیه، فقط دو آیه در قرآن کریم هست که یکی درباره دیه قتل عمد و دیگری درمورد دیه قتل خطایی است. این دو آیه آنگونه که باید مورد توجه فقیهان قرار نگرفته است و آیه نخست عموما بهدلیل ابهامی که دارد، از صحنه بحثهای فقهی غایب میباشد. آیه دوم نیز بهعنوان حکمی استثنایی و تااندازهای بهلحاظ منطقی غیرقابل تحلیل، تلقی شده است.
در نوشته حاضر پس از بررسی دوآیه مزبور، این نتیجه گرفته شده است که آیات محل بحث نهتنها قابل فهماند، بلکه مبنا و مرجع تفسیر روایات دیه نیز میتوانند قرار گیرند.
The Holy Quran is the primary source of deducing the rules. For the
same reason, it has special importance. There are only two verses on the
Holy Quran about the blood money; one of them relates to the blood
money for intentional murder and the other relates to the blood money for
murder by error. These two verses have not been considered widely by
the jurists, and the first verse, due to its general ambiguity, is absent from
the jurisprudential discussions. The second verse also is regarded as an
exceptional rule and it is somehow logically unanalyzable.
After reviewing the two previously mentioned verses, the present text
concludes that not only they are understandable, but also they can be used
as the bases and references for the interpretation of the blood money
verses.
ملخص الجهاز:
باتوجه به این مطلب، چرا قرآن از کلمه «شیء» استفاده کرده است و مقصود از این شیء چیست؛ عفو، قصاص یا دیه؟ درهرصورت تناسب آن با کلمه «شیء» چیست؟ اگر قرآن کریم گفته بود: «إذا رضی بشیء»، این فراز از آیه مفهوم بود؛ یعنی به چیزی از مال راضی شود که با مبنای دوم فقهی سازگار است، ولی تعبیر آیه «فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ» است که ظاهراً به عفو برمیگردد؛ درواقع «شیء» نایب فاعل «عفی» میباشد؛ یعنی «اگر برای قاتل ازسوی ولیّ مقتول چیزی عفو شد».
برخی مفسران برای حل این مشکل گفتهاند دلیل استفاده از کلمه شیء آن است که شاید بعضی از اولیای دم عفو کنند و برخی دیگر عفو نکنند و آیه نیز ناظر به چنین فرضی است؛ زیرا دراینصورت قصاص جایز نیست و باید دیه گرفته شود.
این تفسیر مشکل «شیء» را حل نمیکند؛ چراکه اولاً، هیچیک از دو احتمال مطرحشده شاهدی ندارد و فقط یک احتمال بدون دلیل است؛ ثانیاً، گذشت از بعض خون مفهوم نیست؛ چون دراینصورت باید آیه را بدینشکل معنا کرد که اگر اولیای دم مثلاً نصف خون را ببخشند، نسبت به نصف دیگر باید دیه با احسان جبران شود و این امر خلاف ظاهر آیه و ضوابط فقهی است.
قتل مسلمان بهاعتقاد کفر محقق خویی معتقد است آیه ناظر به شخصی است که در میان کفار زندگی میکند، ولی به «اعتقاد» اینکه کافر است، بهقتل میرسد؛ زیرا کلمه «مِن» در جمله «مِن قوم» نمیتواند بهمعنای نشوء باشد؛ یعنی معنای جمله این نیست که شخص متعلق به قوم عدو بوده، منشأ وجودش قوم عدو است؛ چون اگر اینگونه باشد، باید بپذیریم اگر مؤمنی در دارالإسلام بهقتل رسید که قومش کافر بود، دیه ندارد.