خلاصة:
چکیده:
دوره فرهنگی بانِش در جنوب ایران، یک مرحله کلیدی در افزایش پیچیدگیهای اجتماعی- اقتصادی در نیمه دوم هزاره چهارم پ.م به شمار میآید. تولید و توزیع تخصصیِ محصولاتِ صنعتی و غذایی در کنار تغییر الگوهای استقراری و راهبردهای زیستی نشاندهنده یک تطور فراگیر منطقهای است که نظام متفاوتی را در جامعه بانشی حوضه رودخانه کر برقرار میسازد. در این میان برخی شواهد باستانشناختی، مختصات جامعهای متخصص درزمینه تولید و توزیع محصولات دامی را در کنار جوامع تولیدکننده کشاورز/ صنعتگر این حوضه ترسیم مینماید که موجودیت آن بهعنوان یک پدیده نوین، متأثر از پیچیدگی اقتصادی در بازه زمانی و مکانی مذکور است. پژوهش حاضر شکلگیری و توسعه دامپروری تماموقت را در پیکربندی نظام اقتصادی-اجتماعی این دوره ترسیم و با بهرهگیری از رویکرد حد وسط و با قیاسی تاریخی- مردم شناختی توضیحی برای چگونگی تطور راهبردهای تولیدی و شکلگیری بسترهای مبادله محصولات دامی ارائه مینماید.
Abstract:
Banesh cultural period in South of Iran is considered a vital phase in increasing socio-economic complexities in second half of fourth millennium (BC). Manufacture and specialty distribution of industrial& nutritional products, along with a change in settlement patterns and ecological strategies, demonstrate a pervasive regional evolution which establish a different system in Baneshi community of Kor River Basin. In the meantime,some archeological evidence depicts features of a specialty community in the field of manufacturing and distribution of animal products, beside agricultural and industrial communities of this Basin in a way that its existence as a modern phenomenon is affected by economical complexity in mentioned time and place period. The present paper depicts the formation and expansion of full- time pastoralism in articulation of socio-economic system of this era and represents an explanation for the evolution of productive strategies and formation of ways to exchange animal products by applying middle-range approach and historical - ethnological analogy.
ملخص الجهاز:
با اين حال ، باستان شناسان درمورد اينکه کوه هاي زاگرس يکي از مناطقي است که دام پروري در قالب راهبردهاي متفاوت در آن موجوديت و توسعه يافته ، به اجماع رسيده اند و بازه هاي زماني متفاوتي از دورة نوسنگي ( ,Mortensen ;١٩٨٩ , Zagarell ;١٩٧٨ ,Hole ١٩٧٢) اواخر دورة مس و سنگي (١٩٨٥ ,Henrickson) و اوايل عصر مفرغ ( ,Abdi ٢٠٠٣) را براي اين موضوع پيشنهاد کرده اند.
دورة فرهنگي بانش و تل مليان يافته هاي باستان شناسي مربوط به فرهنگ بانش در جنوب مرکز فلات ايران از حوضۀ رودخانۀ کر ( ٢٠٠٣ ,Sumner ;٢٠١٣ ,Alden)، دشت ممسني (١٣٧ :٢٠٠٩ ,McCall)، دشت آسپاس در شمال استان فارس (زيدي، ١٣٨٣: ١٤٣-١٤٧)، درة بلاغي ( Hellwing ٣ :٢٠١٠ ,.
در اين راستا شواهد جانور ـ باستان شناسي علاوه بر آشکار کردن تغيير الگوي مصرف و توزيع گوشت در بانش مياني، نشان ميدهد که در فازهاي بانش مياني و جديد در هر دو منطقۀ ABC و TUV شواهد مبني بر کاهش چشمگير بهره وري بز نسبت به گوسفند وجود دارد (٢٦ Table ,١٤٠ :١٩٩١ ,Zeder) با توجه به اينکه بزهاي ماده نسبت به گوسفندان ماده شير بيشتري توليد ميکنند (٩٧-٩٤ :٢٠٠٥ ,Dahl)، ميتوان اين گونه استنباط کرد که مديريت دام در فن فرآوري محصولات دامي از توليد شير به سمت توليد پشم و گوشت تطور يافته است .