خلاصة:
برخی از آیات سوره یوسف(ع)بسیار بحث برانگیز بوده و متحمل تفاسیر گوناگون شده است و مفسرین شیعه و اهل سنت اقوال متعدد و مختلفی بیان کردهاند و دامنه این بحث تا بدانجا پیش رفته است که متاسفانه بسیاری ازمفسرین،بدون تدبر در سیاق آیات و عدم دقت در ارجاع ضمایر،اموری را به حضرت یوسف(ع)نسبت دادهاند که جای بسیار تامل است. این مقاله کوشیده است تا با نقد و بررسی آراء و نظرات دانشمندان و صاحبنظران قرآنی و ضمن ارائه تفسیر صحیح از آیات مربوط به مقایسه دیدگاه قرآن در این زمینه با تورات بپردازد.
ملخص الجهاز:
"و اینک بعد از این مقدمه،به آیه 42 از سوره مبارکه یوسف(ع)برمیگردیم:"و قال للذی ظن أنه ناج منهما اذکرنی عند ربک فأنساه الشیطان ذکر ربه فلبث فی السجن بضع
تفسیر مجمع البیان در این خصوص مینویسد"(فأنساه الشیطان ذکر ربه):یعنی شیطان در آن حال خدای تعالی را از یاد یوسف(ع)برد و به جای آنکه به خدای سبحان استغاثه کند و نجات
لذا مفسرانی که توسل به غیر خدا از ناحیه یوسف علیه السلام را نوعی ترک اولی میدانند و میگویند که امکان وقوع آن از پیامبران منتفی نیست و منافاتی با بحث عصمت آنان ندارد باید
و اما این بحث از آنجا شروع میشود که ملک مصر خوابی میبیند که در قرآن کریم بدینگونه بیان شده است:"و قال الملک انی أری سبع بقرات سمان یاکلهن سبع عجاف و سبع سنبلات خضر و أخر یا
خواهد شد که یوسف علیه السلام بخاطر تأویل رؤیای ملک از زندان آزاد شده است و زیربار
تفصیل این نکته در آیه 50 از همین سوره یوسف(ع)آمده است.
حال چگونه ممکن است،عزیز مصر که خود قبلا متوجه کید زن خود شده و به یقین دانسته است که یوسف پاکدامن بوده و هیچ خیانتی به همسر وی نکرده
این حرف زمانی درست است که اولا عزیز مصر از حقیقت امر،غافل بوده و یوسف(ع)
2-پیامبری همچون یوسف(ع)که به تعبیر قرآن«انه من عبادنا المخلصین»(یوسف،24)است و از طرفی دیگر به خدا پناه میبرد و میگوید:"معاذالله انه ربی أحسن مثوای انه لا یفلح
"که خود قرینهای است که این آیه اینگونه معنی شود که یوسف گفت:من به اربابم(عزیز مصر)خیانت نمیکنم چرا که او"