خلاصة:
در این پژوهش ماجرای تاریخی تحول علوم انسانی پس از انقلاب اسلامی روایت شده و مواجهۀ منتقدانه و تحولخواهانه با علوم انسانی مدرن، در قالب سه دورۀ تاریخی بررسی شده است. از اعلام «انقلاب فرهنگی» تا اعلام «نهضت نرمافزاری» (1379-1359) دورۀ نخست درنظر گرفته شده است که با ظهور و نشاط ایدههای تحولخواهانۀ دینی در سالهای آغازین انقلاب شروع شد، ولی بنا به دلایلی، درنهایت، به سیطرۀ نگرشهای پوزیتیویستی بر دانشگاهها ختم شد. در دورۀ دوم (1388-1379)، به تأثیرات و بازتابهای طرح گفتمان نهضت نرمافزاری ازسوی رهبر معظم انقلاب بر فضای علمی دانشگاههای کشور و نضجیافتن مجدد جریان تحول علوم انسانی در کشور اشاره شده است. در بررسی این دوره، هم به تلاشهای سلبی در «نقد فلسفه و معرفتشناسی علوم انسانی غربی» و هم به تلاشهای ایجابی برای تبیین «مبانی و مبادی علوم انسانی اسلامی» پرداخته شده است. در بررسی دورۀ سوم (1398-1388)، با اشاره به ریشههای تئوریک و فکری فتنۀ 88، توضیح داده شده است که چگونه این واقعۀ سیاسی موجب شد «علوم انسانی غربی» بهمثابه یک «چالش استراتژیک» در ادارۀ کشور موضوعیت یابد و وجه انضمامی، عملی و تجویزی علوم انسانی بهصورت برجستهتری موردتوجه واقع شود. پس از طرح و بررسی تجربۀ نهادسازی و سندنگاری مدیریت علم جمهوری اسلامی در دورۀ سوم، به دلالتهای برآمده از تجربۀ تاریخی این ادوار سهگانه پرداخته شده است. در نتیجهگیری از این دلالتها، بر ضرورت تأسیس حوزۀ مطالعاتی میانرشتهای و دانش جدیدی که متکفل مطالعه و پژوهش در زمینۀ «مدیریت تحول علوم انسانی» باشد، تأکید شده و به برخی از مأموریتها و الزامهای تأسیس این دانش جدید اشاره شده است.
In this research, the historical story of the transformation of the humanities after the Islamic Revolution has been narrated and the critical and transformational confrontation with modern humanities has been examined as three historical periods. From the proclamation of the "Cultural Revolution" to that of the "Software Movement" (1980-2000), it has been considered as the first period that began with the emergence of religious transformational ideas in the early years of the revolution, but for some reason was eventually dominated by positivist attitudes in the universities. In the second period (2000-2009), the effects and reflections of the Software Movementchr('39')s discourse plan by the Supreme Leader of the Revolution on the scientific environment of the countrychr('39')s universities and the re-maturation of the transformation of the humanities in the country are mentioned. In examining this period, both negative efforts in "Critique of the Philosophy and Epistemology of Western Humanities" and positive efforts to explain the "principles and foundations of Islamic humanities" have been discussed. In the study of the third period (2009-2020), referring to the theoretical and intellectual roots of the sedition of 2009, it is explained how this political event caused "Western humanities" to be considered as a "strategic challenge" in the countrychr('39')s administration and the concrete, practical and prescriptive aspect of the humanities, to be more prominent. After examining the experience of institutionalization and documenting the management of science of the Islamic Republic in the third period, the implications of the historical experience of these three periods are discussed. As a result of these implications, the need to establish an interdisciplinary field of study and new knowledge that is responsible for the study and research in the field of " Management of the Transformation of Humanities " has been emphasized and some of the missions and requirements for the establishment of this new knowledge have been mentioned.
ملخص الجهاز:
در دورۀ دوم (1388-1379)، به تأثیرات و بازتابهای طرح گفتمان نهضت نرمافزاری ازسوی رهبر معظم انقلاب بر فضای علمی دانشگاههای کشور و نضجیافتن مجدد جریان تحول علوم انسانی در کشور اشاره شده است.
جمعبندی و برایند تحولهای دورۀ نخست اگرچه بسیاری از سازمانهای داعیهدار تحول در علوم انسانی در این دوره تأسیس شدند، 6 نگاهی به آثار مکتوب این مجموعهها تا 1398 نشان میدهد که: اوّلاً، به لحاظ کمی حدود پنج درصد از کتب (پایگاه اطلاعرسانی خانۀ کتاب) و کمتر از پنج درصد مجلات علمی مانند مجلات کتاب نقد و قبسات (1375)، وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی؛ معرفت (1377)، وابسته به مؤسسۀ آموزشی پژوهشی امام خمینی (رحمةالله علیه) و روششناسی علوم انسانی (1374)، وابسته به پژوهشکدۀ حوزه و دانشگاه مربوط به این دوره است؛ ثانیاً، به لحاظ کیفی و محتوایی، مسئلۀ محوری این آثار از مباحث تخصصی علوم انسانی به سمت رفع شبهات کلامی، معرفتشناسی و سیاسی سوق یافته است.
برپایی چهار نشست در موضوعات «الگوی پیشرفت»، «عدالت»، «زنان» و «آزادی» و تأسیس «مرکز الگوی اسلامیـایرانی پیشرفت» در سال 1390 جهت پیگیری نظامیافتهتر چنین نشستهایی و ایجاد مشارکت نخبگانی برای تدوین نظریه و سند الگوی اسلامیـایرانی پیشرفت نشان میدهد که در این دوره، رهبر معظم انقلاب در صدد پیوند خوردن جریان علوم انسانی اسلامی با مسائل ادارۀ کشور بودهاند؛ مسئلهای که در دورههای گذشته صورت نیافته بود.