ملخص الجهاز:
"مدیران سازمان راجع به هدفهای سازمان تصمیم میگیرند،این هدفها را به سایر اعضا سازمان تفهیم نموده،نسبت به منابع مورد لزوم و مسئولیت هریک از اعضا در جهت حصوف به هدف تصمیم میگیرند، از هماهنگی فعالیتها در قسمتهای مختلف سازمان اطمینان حاصل مینمایند،افراد را بکاری که برای انجام آن مناسب هستند میگمارند همین افراد را به انحا متنوع به انجام وظایف خود تحریک میکنند، نحوه انجام کار افراد را ملاحظه نموده و بالاخره در مواقع لزوم به اقدامات اصلاحی دست میزنند.
در عین حال سیستم نباید افراد را بنحوی تحریک نماید که در جهت مخالف هدفهای سازمان عمل نمایند برای مثال اگر سیستم کنترلل مدیریت نشان دهد که تاکید بایستی فقط بر روی کاهش هزینهها باشد و در چنین حالتی اگر مدیری کاهش در هزینهها را در تنزل کیفیت تولید ببیند و یا مدیری دیگری در مرکز مسئولیت خود هزینهها را بنحوی کاهش دهد که منجر به افزایش بیشتر هزینهها در مرکز مسئولیت دیگری بشود،این مدیران مسلما تحریکشدهاند ولی در جهت عکس و مخالف هدفهای سازمان.
بنابراین دو سئوال بسیار مهم در هریک از اقداماتی که توسط سیستم کنترل مدیریت اشاره به انجامشان میگردد باید قبلا مطرح گرند: 1-اقدامات،چه عکسالعملهای احتمالی را با توجه به هدفهای شخصی افراد در آنها ایجاد مینماید؟ 2-آیا این عکس العملها در جهت موافق و مثبت نیل به هدفهای سازمان هستند یا نه؟ همکاری و تعارض از ظاهر یک نمودار سازمانی نحوه حصول به هدفهای سازمان استنباط میگردد."