خلاصة:
هدف از این مقاله بررسی رویکردهای مختلف به فلسفه تعلیموتربیت و تلاش برای بازسازی نقش و کارکرد آن با توجه به اندیشههای عملگرایانه جان دیویی است. نوشتار پیشرو تاملی فلسفی است و تلاش کردهایم ضمن بررسی آرا و اندیشههای جان دیویی، به بازسازی ارتباط میان فلسفه، عمل تربیتی و فلسفه تعلیموتربیت بر اساس رویکرد او بپردازیم. مبتنی بر این رویکرد، رابطه فلسفه، فلسفه تعلیموتربیت و عمل تربیتی رابطهای دوسویه و دیالکتیکی است و هر گونه فلسفهورزی تربیتی، زمانی که جامه عمل میپوشد و تبدیل به کنش تربیتی برای حل مسائل یا چالشهای تربیتی موجود در بافت و موقعیت تربیتی میشو،د خود مشمول بازبینی و بازسازی دوباره از مسیر فلسفهورزی تربیتی می-شود. همچنین در این نوشتار ضمن شناسایی دو نوع فلسفه تعلیموتربیت «خرد» و «کلان»، نشان دادهایم هر دوی آنها مبتنی بر واقعیتهای عمل تربیتی و برآمده از بافت و موقعیت تربیتی هستند و علاوهبر فیلسوفان/فلسفهورزان تربیتی در محیطهای آکادمیک و پژوهشی، معلمان و مربیان نیز ضروری است به تامل در مسائل موجود در میدان کنش تربیتیشان بپردازند و فلسفهورزی کنند.
This paper aims to remap and reconstruct the role and function of the philosophy of education through the emphasis on the pragmatist perspective of John Dewey and redefining the relationship between the three components of philosophy, philosophy of education and educational practice. The findings show that most of the research done in the field of philosophy of education neglect the educational practice and this negligence has led to a situation in which these research fail to address the problems and issues of educational practice and their complexities. The reality and the context of education out there is ever-changing and needs to be re-evaluated repeatedly to see what changes are necessary in our theories and philosophy of education to meet the new status. In this paper we try to show the interconnection of the three components -philosophy, philosophy of education and educational practice-and put forward an approach based on Dewey's perspective in which these three components need to be reviewed and reconstructed to address the problems that arise throughout the process of education.
ملخص الجهاز:
دانشگاه فرهنگيان Farhangian University فصلنامه آموزش پژوهي Quarterly Journal of Education Studies دوره ششم ، شماره ٢٤، زمستان ١٣٩٩ ٤٢٤٢ ,Winter ,٤٢ Issue ,٦ Volume بازسازي نقش و کارکرد فلسفه تعليم وتربيت در نسبت با عمل تربيتي مبتني بر انديشه هاي جان ديويي امين ايزدپناه ١، بابک شمشيري 2 دريافت : ٩٩/٧/٣ پذيرش :٩٩/٨/٢٦ چکيده هدف از اين مقاله بررسي رويکردهاي مختلف به فلسفه تعليم وتربيت و تلاش براي بازسازي نقش و کارکرد آن با توجه به انديشه هاي عملگرايانه جان ديويي است .
همچنين در اين نوشتار ضمن شناسايي دو نوع فلسفه تعليم وتربيت «خرد» و «کلان »، نشان داده ايم هر دوي آنها مبتني بر واقعيت هاي عمل تربيتي و برآمده از بافت و موقعيت تربيتي هستند و علاوه بر فيلسوفان /فلسفه ورزان تربيتي در محيط هاي آکادميک و پژوهشي، معلمان و مربيان نيز ضروري است به تامل در مسائل موجود در ميدان کنش تربيتيشان بپردازند و فلسفه ورزي کنند.
در سوي ديگر و در نقدي کاملا در تناقض با نقد پيشين برخي همچون شعباني و محمدي (١٣٨٧) نگران توجه بيش از حد متخصصان فلسفه تعليم و تربيت به کنش تربيتي معلمان هستند و معتقدند اين حوزه از معرفت در ايران بيش از حد در خدمت مدرسه است و از استحکام پايه هاي فلسفياش غافل مانده است ؛ از نظر ايشان «فلسفه تعليم و تربيت مشابه هر فرايند نظريه پردازي بايد از دغدغه هاي عملي ودغدغه هاي مربوط به کنشگران فاصله بگيرد و مستقل از آنها به فعاليت هايي مبادرت ورزد که واجد اهميت فلسفي باشند.