خلاصة:
رویکرد نشانهمعناشناسی در حوزۀ روایتشناسی تلاش دارد تا با برش و تحلیل روایت، شرایط تولید معنا را در گفتمان بررسیکند و فرآیند تولید معنا را با در نظر گرفتن ساز و کارهای گفتمانی نشان دهد تا تحلیلگر تغییر از یک وضعیت پیشبینیشده به یک وضعیت غیرقابل پیشبینی و برآیند حاصل از آن باشد. این جستار به بررسی روند روایتپردازی در داستان هزار و یکشب پرداخته و تلاش دارد تا سیر حرکت روایتپردازی راوی، شهرزاد، را برای تعلیق و تاخیرکنش بیمارگونهی شهریار نشان دهد و حصول به هدفغائی یعنی توقّف کامل آن کنش و رسیدن به غایتمندی گفتمان را براساس رویکرد نشانهمعناشناسی گرمس بررسی کند. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه با نشتی روایت به درون گفتمان، ساز و کار گفتمانی تغییر میکند و با این تغییر، نظام کنشیانتقامجویی ملک بهحالت تعلیق درمیآید و استمرار این تعلیق سبب میشود که نظام ارزشی تغییرکند. با تغییر نظام ارزشی و استحالهپذیری، شهریار از نیستی به هستی باز میگردد. نتایج پژوهش نشان میدهد که کنش تقابلی اولیّه بین شهرزاد و شهریار به وضعیت عاطفی و تطابقی منجر شده و استعلای معنایی با تغییر از وضعیت نابسامان به وضعیت سامانیافته رخ داده است. میتوان اذعان داشت که هرگز روایتها بدون شکلگیری نظام گفتمانی شکل نمیگیرند. مقاومت شهرزاد، بحران عاطفی را در شهریار به استعلای معنای حضور در هستی تغییر میهد. شهرزاد با بهرهگیری از زبان روایت، موقعیت نابسامان اجتماعی و شرایط روحی شهریار را تغییر داده و شهریار در مقابل معنای جدیدی از زندگی و هستی در جهان قرار گرفته است.
The present study dealt with the narration process of the story “One Thousand and One Nights” and sought demonstrating the movement trends of the narrator’s narration-processing for postponing and neutralizing a morbid action and achievement of the ultimate goal, i.e. complete cessation of that action and reaching the discourse’s teleology based on Greimas’s semio-semantic approach. The main issue of the current research was figuring out how the narration leaked into the discourse and caused a change in the discourse mechanism following which the action system (i.e. murder and the king’s sense of revenge) was suspended; the continuation of such a suspension caused the value system to be changed and it was seen that the change and transformation of the value system resulted in returning from nothingness to existence. The semio-semantic analysis of this story showed that the initial opposing actions between Shahrzad and Shahriyar were transformed into emotional and adjusting status in the course of the narration-processing and a semantic transcendence occurred with the change from the disordered status to the organized status.
ملخص الجهاز:
تحلیل نشانه – معناشناسی فرایند داستانسرایی هزار و یک شب از نظام تقابل تا تطابق * فاطمه دادبود دکتر حسن بشیرنژاد** استادیار زبانشناسی دانشگاه فرهنگیان ، تهران دکتر حمیدرضا شعیری استاد زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تربیت مدرس تهران چکیده این جستار به بررسی روند روایت پردازی در داستان هزار و یک شب میپردازد و تلاش میکند تا سیر حرکت روایت پردازی راوی، شهرزاد را برای تعلیق و تـأخیر کـنش بیمارگونـه شـهریار نشان دهد و حصول به هدف غایی یعنی توقف کامل آن کنش و رسیدن به غایتمندی گفتمان را براساس رویکرد نشانه معناشناسی گرمس بررسی کنـد.
این پـژوهش در صدد است با بهره گیری از رویکرد نشانه معناشناسی گرمس دریابد کـه چگونـه ایـن نظامها از ساختار روایی در این داستانها عبور، و به فرایند گفتمانی نشتی ٣ پیدا میکنـد و تغییر مسیر میدهد و اینکه چگونه نظام شوشی ٤ و عاطفی حاصل ، باعـث تعویـق نظـام کنشی ٥ انتقام جویی و مرگ میشود و ارزش آفرینی میکند.
این مقالـه بـا بررسـی رونـد روایت پردازی در مجموعه داستانهای هزار ویک شـب در چـارچوب نشانه معناشـناختی، علاوه بر عوامل نظام گفتمان کنشی بر تبلور عوامل نظام شوشی در این مسیر نیز تأکیـد ٩٠ میکند؛ زیرا فقط با عوامل حسی-ادراکی و عـاطفی میتـوان بـه درک درسـتی از یـک رابطۀ تقابلی و تغییر آن به رابطۀ تعاملی و تطابقی بین کنشگران دست یافت .
action narrative discourse system 20.