خلاصة:
هدف اصلی این مقاله بررسی وجوه زیباشناختی علوم طبیعی برای دستیابی به فهمی زیباشناسانه از ماهیت علم و پیامدهای آن برای آموزش علوم و تربیت علمی است. برای این منظور با استفاده از روشهای تحلیلی و استنتاجی، پس از بررسی مؤلفههای توافقی ماهیت علم مبتنی بر یافتههای لدرمن و همکاران، به بررسی وجوه زیباشناختی مؤلفههای توافقی ماهیت علم پرداخته شد. این بررسی نشان داد که علم و فعالیت علمی دارای وجوه مشترک مهمی با فعالیت هنری و زیباشناسانه است. اهمیت تخیل و خلاقیت، احساسات و عواطف، شمّ و شهود و توجه به معیارهایی مانند زیبایی، ظرافت، سادگی، تقارن و تناسبِ نظریات توسط دانشمندان و استفاده از استعارهها و تمثیلها؛ ازجمله وجوه زیباشناختی و هنری ماهیت علم است. این پژوهش نشان داد که: 1) اهمیت پرورش قوای زیباشناختی در تربیت علمی؛ و 2) ضرورت اتخاذ رویکرد کلگرا در تربیت علمی، دو پیامد کلی و نظری است که از فهم زیباشناسانه از ماهیت علم، به دست میآید.
This article's primary purpose is to examine the aesthetic aspects of natural sciences to gain an aesthetic understanding of the nature of science and its consequences for science education. For this purpose, using the method of analysis and deduction, after examining the conventional components of the nature of science based on Lederman et al. (2002), the aesthetic aspects of the conventional components of the nature of science were discussed. The study showed that science and scientific activities have essential commonalities with artistic and aesthetic activity. The importance of imagination and creativity, emotions, intuition, and attention to criteria such as beauty, elegance, simplicity, symmetry and harmony of theories by scientists, and metaphors and allegories, are the aesthetic and artistic aspects of the nature of science. This study showed that: (1) the importance of aesthetic nurturing in science education; and (2) the necessity of adopting a holistic approach to science education; are two fundamental theoretical implications that result from an aesthetic understanding of the nature of science.
ملخص الجهاز:
اميد بر اين بوده است که آموزش علم از طريق ارتقاء درک دانش آموزان از ماهيت علم ، دروني کردن بخشي از روح علمي، و توسعه يک چارچوب علمي در ذهن آن ها و انتقال آن به ساير حوزه هاي زندگي؛ بتواند ضمن کمک به توسعه و پيشرفت جامعه ، تأثير مفيدي نيز بر کيفيت فرهنگ و زندگي عمومي داشته باشد (٢٠٠٢ ,Matthews).
اين پژوهش ها تصورات سنتي موجود از هنر را به عنوان حوزه اي فاقد مولفه هاي ارزش شناختي ٨، ، به پرسش کشيده و بر نقش هنر و زيباشناسي در تقويت و توسعه قواي شناختي و ادراکي ذهن تأکيد کرده اند (;٢٠١٧ ,Otrel-Cass &Bellocchi, Quigley ٢٠٠٦ ,Wickman ;٢٠١٤ ,Kian &Mehrmohammadi ;٢٠٠٢ ,١٩٨٦ ,Eisner).
هرچند پژوهش هاي مختلفي در مورد ابعاد زيباشناختي علم انجام شده است ( ;٢٠٠٧ ,Girod ;١٩٩٢ ,Flannery ;١٩٩٩ ,Fischer ;٢٠٠٥ ,Ede ٢٠١٨ ,Jho ;٢٠١٧ ,Ivanova ;٢٠١٠ ,Glynn ;٢٠٠٣ ,.
Using Science’s Aesthetic Dimension in Teaching Science وجوه زيباشناختي خود علم مورد توجه قرارگرفته است .
مک کوماس و همکارانش ، با توجه به محور قرار دادن انواع حوزه هاي پژوهشي مرتبط با اين موضوع ، ماهيت علم را عرصه اي نظري، پربار و ميان رشته اي ميدانند که يافته هاي ابعاد مختلف مطالعات علم ، شامل تاريخ ، جامعه شناسي، فلسفه علم و همچنين تحقيقات علوم شناختي مانند روان شناسي را باهم ترکيب مي کند تا به توصيفي غني از چيستي علم ، شيوه عمل آن ، چگونگي کار دانشمندان به عنوان يک گروه اجتماعي و نحوه تعامل جامعه با فعاليت هاي علمي دست يابند (٢٠٠٢ ,.