خلاصة:
آرنی نیس Arne Naess، فیلسوف نروژی، فلسفه بومشناختی یا Ecosophy را در سال 1970 به جهان معرفی نمود. این نگاه فلسفی، پایه جنبشی سیاسی قرار گرفت که جنبش بومشناختیِ ژرف، The Deep Ecology Movement، نامیده شد. تکیه بر کلمهی «ژرف» نشاندهنده تاکید جنبش بر ایجاد تغییرات اساسی بر دیدگاه و عملکرد انسانها، و قابل بازبینی و تغییر بودن مداوم این دیدگاه و عملکرد میباشدChalquist on) (line . هدف غاییِ جنبش بومشناختیِ ژرف، دست یافتن به خودشناسیِ جمعی از طریق مقاومت بدون خشونت است و هر کدام از پیروان این جنبش می توانند فلسفهی بومشناختیِ خاص خود را بیافرینند؛ به این شرط که اصول هشتگانه نیس- سِشِنز در آن لحاظ شود. فلسفه بومشناختی شخصیِ آرنی نیس Tvergastein )فراسوی سنگها) نام دارد که نام کلبهای کوهستانی است که نماد وابستگی نیس به عناصر طبیعی محسوب می شود .(Drengson, Devall Schroll, 2011: 107-109)
فلسفه بومشناختی ژرف، البته یک رویکرد ادبی محسوب نمی شود، اما نویسندهی این مقاله بر این عقیده است که این نگاه قابلیت تبدیل شدن به رویکرد ادبی را دارد و میتواند جای خالی ناگفتههای بسیاری را که خارج از رویکرد نقد ادبی زیستمحیطی Ecocriticism Literary به شمار می آید، پر کند. در همین راستا، نگارنده بعضی از مطرحترین مفاهیم فلسفی معرفیشده توسط آرنی نیس را بر روی رمان جای خالی سلوچ اثر محمود دولتآبادی به عنوان یک رویکرد نقد ادبی پیاده کرده است. طبق دستهبندی نیس، مفاهیمی مثل تنوع، پیچیدگی و همزیستی، زیرِ عنوان خودشناسیِ جمعی و حقیقت و بیباکی، زیر عنوانِ مقاومت بدون خشونت قرار میگیرد. در عین حال، این مفاهیم وابستگی عمیق و درهم تنیدهای به یکدیگر دارند.
Arne Naess, the Norwegian philosopher, coined the word Ecosophy in 1970. His philosophy is the basis to a political movement called The Deep Ecology Movement. The emphasis on the word “deep” is to indicate that the movement is after fundamental changes in the way people think and act toward nature. Also, Ecosophy asserts that its followers can permanently review and revise their thought and action. The ultimate goal of the Deep Ecology Movement is Self-realization through nonviolent resistance. Each member of the movement can create her own Ecosophy as long as it includes Naess-Sesseions’ platform. Naess’s personal ecosophy is Ecosophy T. Ecosophy is not a literary approach but the researcher believes that it has the capacity to become one. It can fill the gaps where Literary Ecocriticism does not assume as its realm. Accordingly, the researcher has applied some of the key concepts introduced by Arne Naess on the novel Missing Soluch by Mahmoud Dowlatabadi. Naess putsdiversity, complexity, and symbiosis under the umbrella term Self-realization while truth and fearlessness go under nonviolent resistance. These concepts are tightly interwoven and interdependent as the the novel proves them to be. The research shows that all the introduced concepts can be more or less found and discussed in the novel. In this sense, the chosen literary text is capable of being read through Ecosophy.
ملخص الجهاز:
هدف غايي جنبش بوم شناختي ژرف ، دست يافتن به خودشناسي جمعي از طريق ِِ ِمقاومت بدون خشونت است و هر کدام از پيروان اين جنبش مي توانند فلسفه ي بوم شناختي خاص خود را ِبيافرينند؛ به اين شرط که اصول هشت گانه نيس - سشنز در آن لحاظ شود.
(١٠٩-١٠٧ :٢٠١١ ,Drengson, Devall Schroll) فلسفه بوم شناختي ژرف ، البته يک رويکرد ادبي محسوب نمي شود، اما نويسنده ي اين مقاله بر اين عقيده است که اين نگاه قابليت تبديل شدن به رويکرد ادبي را دارد و مي تواند جاي خالي ناگفته هاي بسياري را که خارج از رويکرد نقد ادبي زيست محيطي Ecocriticism Literary به شمار مي آيد، پر کند.
نيس با نقب زدن به باورهاي فلسفي ، مذهبي ، سياسي ، اقتصادي و فرهنگي انسان ها، امکان ارائه راه حل هاي کوتاه مدت و سطحي را براي بحران هاي زيست محيطي رد کرده ، اشاره مي کند که انسان ها تنها با به رسميت شناخته ارزش ذاتي زندگي و باور به خود جمعي مي توانند بحران هاي زيست محيطي را پشت سر گذاشته ، به حياتي ِ شايسته و شاد دست يابند.
دســتاوردي که نيس براي جنبش بوم شــناختي ژرف در ســر مي پروراند، همراه کردن درک بي واســطه ي حقيقت با دانش و آگاهي اســت تا از اين طريق ، راه ِ دست يابي به نوعي عقل گرايي که مد نظر او بود، هموار شود (٣٧٩٣ :٢٠٠٥ ,Naess).