خلاصة:
ین مقاله در پی آن است که نشان دهد برای کشف گفتمان مسلط و ایدئولوژی حاکم در رمان «پرندهی من» چگونه می توان از سبک شناسی انتقادی بهره برد. در این مقاله بر پایهی اصول سبک شناسی انتقادی ،رمان را در کلان لایههای روایی و متنی با تجزیه و تحلیل کانون سازی، میزان تداوم کانون سازی، جنبههای کانون سازی و نیز خرد لایههای واژگانی، نحوی، بلاغی و ... در ارتباط با لایهی بیرونی آن (بافت موقعیتی متن) مورد توجه قرار داده ایم. در پایان ، این مقاله به این نتیجه می رسد که با بررسی لایه ای رمان پرندهی من،گفتمان مسلط و ایدئولوژی حاکم بر رمان راحت تر در دسترس قرار میگیرد و از این رهگذر بهتر میتوان به عمق یک اثر و به تبع آن اندیشههای نویسنده دست یافت. رمان پرندهی من، با پرداخت به مسائل زنان، تنگناهای زیستی زنان را در ابعاد مختلف به نمایش میگذارد و راهکارهایی برای فرار از تسلط نظام مرد سالار پیشنهاد میکند. اگر چه بر این تسلط اذعان دارد، اما تن به تسلیم نمیسپارد.
This article seeks to examine the application of critical stylistics in the novel “My Bird“ written by FaribaVafi so that, answer to the fundamental question that, how can be achieved to the hidden ideology and dominant discourse in the context of the novel using certain stylistic components? The research was conducted with layer stylistic approach; hence, at the first, the outer layer and situational context and then two layer of narrative and textual, have been considered. This article was performed with analytical and descriptive method. The purpose of this study is the interpretation and understanding of work; because, from the perspective of critical stylistic, can be achieved to effects of hidden ideology, dominant discourse over this novel more easily and reflect on the fact that, how the language reproduces this social implications. At the end, this article concludes that, the contrasting of characters and discourses and the presence of the language negative pole in this work are significant components of style that, helping us to discover hidden ideology in the context of work. The hidden ideology of the novel is the repression of woman in the patriarchal system and woman silence and passive exposure against this repression.
ملخص الجهاز:
حال پرســش اصلي مادر اين مقاله ، اين است که آيا به کار گيري سبک شناسي انتقادي ، به مثابه ي روشي براي تحليل متــن ، آن توانايــي را دارد که ايدئولــوژي حاکم بر اثر را که در زبــان بازتاب مي يابد، رديابي آن را در بازتوليد نظام مسلط مرد سالارانه بکاود ؟ پيشــينه تحقيق :همان طــور که پيشــتر اشــاره کرديم سبک شناســي انتقــادي يکي 117 از رويکردهاي سبک شناســي اســت که بــا تجزيه و تحليل ويژگي هاي ســبکي متن ، چگونگي کاربرد يا شــکل گيري مفاهيم اجتماعي در زبان را مورد بررسي قرار مي دهد و از لحاظ مباني نظري بر زبان شناســي انتقادي و تحليــل گفتمان انتقادي تکيه دارد.
» (بهار، ١٣٨٦: ١٥-١٦) «سبک عبارت است از شيوه خاص در نزد هرگوينده ، تعبير صادقانه اي اســت از طرز فکر و مزاج او» (زرين کوب ، ١٣٧٢: ١٧٥) مير صادقي ســبک را اين گونه تعريف مي کند: «شــيوه ي خاصي که نويسنده يا شاعر براي بيان مفاهيم خود به کار مي برد و به عبارت ديگر اين که نويسنده يا شاعر آنچه را مي گويد چگونه بيان مي کند.
زبان زنان کنايي اســت و استعاره هاي خاصي نيز در ادبيات زنان ديده مي شود اگر چه اين امر در گرو آزادي هايي است که در جوامعي وجود دارد و جوامع ديگر از آن محرومنــد.
کانون شونده هم از درون مورد کانون ســازي قرار گرفته است به اين صورت که راوي (کانون ساز) تنها تجلي بيرون يــا پديده ي قابل رويت را در اختيار خواننده نگذاشــته بلکه به خود اجازه ي ورود به ذهنيت کانون شوندگان را نيز مي دهد و از اين رو فقط اعمال و حرکات بيروني کانون شــوندگان را گزارش نمي کند.