خلاصة:
هر چند رسیدن عقل بشری به کنه مصالح و مفاسد احکام در غالب موضوعات ناممکن است، اما تبیین حکمتهای احکام میتواند زمینه ساز پذیرش آنها بوده باشد. اعدام مرتد از جمله قوانین فقهی است که چالشهای چندی را ایجاد نموده است. این که اسلام انسانی را به خاطر تغییر عقیده به اعدام محکوم کند، در نظر بدوی ظالمانه به نظر میرسد. پاسخهای فراوانی در دفاع مجازات مرتد از سوی اندیشمندان داده شده که برخی ناظر به تبیین جرم ارتداد و برخی نیز حکمت اعدام را مد نظر قرار داده اند. نویسنده با ارائه طبقه بندی نوینی از پاسخها کوشیده تا زوایای پنهانی از بحث را نمایان سازد. از این رو مقاله حاضر رابطه مجازات اعدام مرتد را با عناصر سه گانه ای چون مقاصد شریعت، آزادی اندیشه و رحمت بررسی نموده و به این نتیجه رسیده که این حکم از زاویه مقاصد شریعت حفظ کیان دین، ضمانتی بر آزادی اندیشه و تجلی رحمت خدا بر مرتد است.
Although the attainment of human intellect is unlikely to be the cause of corrupting and destroying sentences in most of the issues, the explanation of the wisdom of the judgments can be the basis for their acceptance. The execution of the apostate is one of the fiqh laws that have created many challenges. It would seem outrageous to consider primitive Islam to condemn humanity for changing its belief in death. Many answers have been given to the apostasy defense by scholars who have considered the apostasy, and some have also considered the wisdom of execution. By presenting a new classification of answers, the author has tried to reveal the hidden angles of the discussion. Therefore, the present article examines the relationship between the death penalty and the triple elements of Sharia law, freedom of thought and mercy, and concludes that this ruling is from the angle of the purpose of preserving religion, guaranteeing freedom of thought and manifestation of mercy God is about apostasy.
ملخص الجهاز:
با توجه به این که متکلمین اسلامی آموزه های اسلامی را در دو بخش «خردپذیر» و «خردگریز» منحصر کرده اند، ایـن پرسـش ایـجاد میشود که جایگاه حکمی مثل اعدام مرتد، در کدام یک از این دو بخش قرار میگیرد؟ برخی چون حکمت جعل اعدام مرتد را نتوانسته اند به درستی تبیین کنند، این حکم را به کلی مردود دانسته آن را به شدت نقد کرده اند: آیا اسلام میپذیرد که تمام جوان های مسلمان زاده ای که در خانواده های مسلمان متولد شده بودند و در این جامعه و تحت شرایط خاص در زمان شاه ، بنا به دلایلی، از جمله خواندن کتاب یا جزوه ای یا تحت تاثیر تبلیغاتی یا به امید نجات انسان ها و خدمت به بشریت و مبارزه با ظلم و استثمار و بیعدالتی یا به دلیل تصوری که از اسلام در جامعه ما تبلیغ میشد و اسلامی عقب - مانده ، خرافی، ضد دینی و ضد عقلی بود، از اسلام رویگردان شدند و رو به سوی مکتب های الحادی درآوردند و مثلا کمونیست شدند، ملحد شدند، ماتریالیست شدند، قتل است و خداوند و پیامبر راضیاند که همه این افراد را تنها به جرم این که از پدر و مادر مسلمان متولد شده اند و بعدها ماتریالیست یا کمونیست شده اند، اعدام کنیم و به قتل برسانیم ؟ مسلما نه .