خلاصة:
پژوهش حاضر معطوف به بررسی مسیله گزینش شرکادر ایتلافهای استراتژیک است. پرسش اصلی مورد نظر در این پژوهش، تبیین چیستی معیارهای گزینش شرکای استراتژیک و سپس تشریح رابطه میان معیارهای مورد نظر با گونههای مختلف ایتلافهای استراتژیک است. بدین منظور، معیارهای گزینش شرکا در قالب یک مدل عمومی و سه مدل اختصاصی بر حسب تمایز میان اهداف حاصل از اقدام به ایتلافهای استراتژیک مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. دادههای مورد نیاز برای این پژوهش پیمایشی با توجه به اهمیت صدور محصولات نرم افزاری در برنامه توسعه صادرات غیر نفتی کشور، به وسیله پرسشنامه از مدیران عامل و مدیران ارشد بازرگانی بین الملل شرکتهای ثبت شده در اتحادیه صادرکنندگان نرم افزار ایران گردآوری شده است و مدل معادلات رگرسیونی برای تحلیل دادههای گردآوری شده مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیلهای آماری ضمن تاکیدبر وجود تمایز و تبیین افتراق میان معیارهای گزینش شرکا بر حسب هدف از اقدام به ایتلاف استراتژیک، بر نقش ویژه سه مولفه محتوایی شامل قابلیتهای مدیریتی، توانمندیهای مکمل و تجربه شریک در اقدام به ایتلاف به عنوان معیارهای عمومی گزینش شرکا در ایتلافهای استراتژیک اشاره دارد. چارچوب ارایه شده در این پژوهش میتواند به عنوان الگوی مدیران در جهت بهینه سازی تصمیمات مرتبط باگزینش شرکا درایتلافهای استراتژیک قلمداد شود.
ملخص الجهاز:
در اين پژوهش پس از بررسي پيشينه نظري مرتبط در خصوص گزينش شرکا در ائتلاف هاي استراتژيک ، مجموعه عوامل شناسايي شده در اختيار خبرگان دانشگاهي در حوزه مديريت استراتژيک و صنعت نرم افزار قرار گرفت که در نهايت و با استفاده از روش دلفي در سه دور، ده عامل قابليتهايمديريتيشريک ، توانمنديهاي مکمل ، داراييهاي نامحسوس شريک ، تجربه ، تمايل و جذابيت شريک براي اقدام به ائتلاف ، دسترسي شريک به دانش بازار، توانمنديهاي فني و توانمندي مالي وسرمايه به همراه مزيت رقابتي شريک در بازار که بيشترين تناسب را با موضوع پژوهش و صنعت مورد نظر داشتند براي شکل دهي به چارچوب پژوهش برگزيده شدند.
مروري بر گزارشات سالانه شرکت هاي مشاوره مديريت از صنعت نرم افزار و همچنين تجربيات مشابه شرکت هاي نرم افزاري در هر دو پيش زمينه اقتصادي توسعه يافته و در حال توسعه نشان ميدهد اقدام به ائتلاف استراتژيک در صنعت نرم افزار به سبب به اشتراک گذاري قابليت ها، به ويژه در مهندسي نرم افزار، توسعه بازار و تجهيز منابع مالي راهکار مناسبي براي توانمند سازي جهت حضور در بازار بين الملل و تفوق بر چالش هاي پيش روي شرکت هاي فعال در صنعت نرم افزار به شمار ميآيد ( ,Lavie;٢٠٠٥ ,Milin Publishing ٢٠٠٩ ,Cisco;٢٠٠٧)؛ بنابراين ، انتخاب صنعت نرم افزار براي انجام پژوهش حاضر در راستاي فراهم آوردن بستر نظري لازم به منظور تبيين و تشريح ائتلاف استراتژيک به عنوان راهکاري براي توانمندسازي شرکت هاي داخلي فعال در اين صنعت ميباشد.
مقادير ضريب همبستگي و ضريب تعيين براي مدل شماره ٢ پژوهش برابر با ٠/٨٠ و ٠/٦٤ است ؛ در اين مدل نه معيار براي گزينش شرکاي استراتژيکبه منظور اقدام به ائتلاف هاي استراتژيک با هدف بهره مندي از توان تکنولوژيک شرکا مورد اشاره قرار گرفته است و از ميان اين مولفه ها، توانمنديهاي فني، داراييهاي نامحسوس و قابليت هاي مديريتي شريک ضرايب استاندارد رگرسيوني بيشتري را به خود اختصاص داده اند.