خلاصة:
این پژوهش با استفاده از روندهای اساسی رخداده در مجلس نهم، درصدد کشف ابعاد و مؤلفههای مدلهای ذهنی مؤثر بر تصمیمات و رفتار نمایندگان مجلس است. پژوهش حاضر با مشارکت چهل نماینده باسابقه مجلس نهم که درچهل موضوع اساسی قانونگذاری و نظارت بر اجرای قوانین نقش فعالی داشتند با روش نمونهگیری قضاوتی انجام شد. جمعآوری دادهها با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته در جهت فهم علل رفتار و تصمیمات نمایندگان انجام گردید و تحلیلتم مصاحبهها درنهایت به کشف چهاربعد اساسی مدلهای ذهنی نمایندگان مجلس شامل؛ باورها و ارزشها، اصول حاکمیتی، تجربه پیشین و جهانبینی فردی منجر شد که هریک از آنها دارای زیر مؤلفههایی است که بهعنوان چارچوب ذهنی بر فرایند تصمیمگیری و نوع رفتار نماینده گان مجلس تأثیرگذار است. شرح هرکدام از این ابعاد و تأثیرات آن در تصمیمات نمایندگان مجلس در متن این مقاله تشریح و تفسیر شده است.
This paper, by examining the trends and events in the Ninth Parliament, seeks to explore the dimensions and components of mental models of MPs that affect the decisions and behavior of parliamentarians. Participants of this study were forty parliament representatives who had served in the Ninth Parliament, and played a significant role in enactment of forty major legislative bills. We collected data by semi-structured interviews and used thematic analysis for its interpretation. The analysis of interviews led to the discovery of four fundamental dimensions of PMs mental models that dominate their decisions and behavior at the Parliament. These include: MPs beliefs and values, attentiveness to principles of sovereignty, their past experiences and individual worldviews, each of which has several components that in general, makes up the MPs mental framework at work.
ملخص الجهاز:
بـرخلاف تصـور بسـياري از محققان که تصميم گيري مديران را نتيجه ارزش عامل بيروني مي داننـد ( ,& Lawrence ١٩٦٧ ,Lorsch)، عوامــل درونــي نقــش تعيــين کننــده اي در ايــن مورددارنــد ( ,Miller ١٩٨٤؛١٩٩٠ ,Chandler)؛ به طوري که برخي افـراد صـرف نظـر از ميـزان و اثـر پيامـدهاي خارجي گزينه هاي تصميم گيري خود را صرفاً بر اساس نوعي تمـايلات درونـي و سـبک تفکر و الهامات دروني که خود از آن بهره مي برند اتخاذ مي کننـد ( Hsee, Yang, Zheng ٢٠١٥ ,Wang &)؛ در اين زمينه سبک هاي مختلف تفکر رابطه نزديکي با تصميم گيري ها و نوع رفتاري است که از هرکسي سر مي زند (٢٠١٥ ,Hochman &Ayal, Rusou )؛ شـايد مهم ترين نوع سبک تفکر مؤثر بر نحوه اعمال افراد نـوعي تفکـر اسـتراتژيکي اسـت کـه برخي از افراد از آن برخوردار هستند (٢٠١٤ ,Smith).
تفکر استراتژيک در ادبيات مـديريتي و روان شـناختي موردتوجه قرارگرفته است که در ادبيات مديريتي متمرکز بـر رونـد تفکـر اسـتراتژيک و تصميم گيري هاي اسـتراتژيک اسـت (١٩٩٤ ,Mintzberg؛ ,Strandskov &Drejer, Olesen ٢٠٠٥)؛ درحالي که در ادبيات روان شناختي بـر عوامـل مـؤثر بـر تفکـر و تصـميم گيـري استراتژيک تمرکز شـده اسـت (١٩٨٤ ,Mason &Hambrick, ؛١٩٩٨ ,Lachman &Pant, )؛ مدل هاي ذهني همان عامل دروني و ارزشي است (٢٠١٦ ,Bagdasarov at el) که به عنوان بخشي از تفکر استراتژيک مي تواند نقش ويژه اي در ادراک از محيط ، تشـخيص مسـائل ، تصويرسازي رويدادها (١٩٨٧٢٤٣,Collins and Gentner)، تصميمات و نحوه عمل يک فرد داشته باشد (٢٠١٣ ,Garnham).