خلاصة:
پژوهش حاضر یک مطالعه موردی است که بهروش پیمایشی و بهمنظور بررسی تأثیر عوامل فرهنگ سازمانی بر استقرار فرآیندهای مدیریت دانش در معاونت فنّاوری و برنامهریزی سازمان امور مالیاتی کشور انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان معاونت فنّاوری و برنامهریزی این سازمان بوده است. ابزار پژوهش از دو پرسشنامه نیمرخ فرهنگ سازمانی و استقرار فرآیندهای مدیریت دانش تشکیل شده است. پرسشنامه اول، به بررسی هفت مؤلفه فرهنگ سازمانی شامل رقابتپذیری، مسئولیت اجتماعی، حمایتگری، نوآوری، تأکید بر پاداش، جهتگیری عملکرد، و ثبات پرداخته است. پرسشنامه دوم نیز شش فرآیند ایجاد، جذب، سازماندهی، ذخیره، انتشار، و کاربرد دانش را بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت مؤلفههای فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش از نظر کارشناسان در سطح متوسط بود. میان فرهنگ سازمانی با استقرار فرآیندهای مدیریت دانش، رابطه مثبت و معنیدار 70/. وجود داشت. همچنین، میان هر یک از مؤلفههای هفتگانه فرهنگ سازمانی با فرآیندهای مدیریت دانش رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. تحلیل رگرسیون همزمان نیز چنین نتیجه داد که فقط دو مؤلفه جهتگیری عملکرد و مسئولیت اجتماعی در پیشبینی متغیر استقرار فرآیندهای مدیریت دانش نقش مؤثر داشتهاند..
This research was a case study to evaluate the effect of organizational culture on knowledge management processes implementation in Technology & Deputy Tax Planning Agency was done by Survey Method. Population of the study was experts in Technology & Deputy Tax planning of the organization. Research tools included two questionnaires: the organizational culture profile and the processes of knowledge management. The first questionnaire has surveyed the seven components of organizational culture (competitiveness, social responsibility, supportiveness, innovation, emphasis on rewards, performance orientation, and stability). The second has explored six processes such as creation, capture, organization, storage, dissemination and application of knowledge. The results of this research showed that according to the experts the components of organizational culture and knowledge management were in the intermediate level. Between each of the seven components of organizational culture was 70% positive and significant relationship with knowledge management processes. Also, among each of the seven components of organizational culture was positive and significant relationship with knowledge management processes. Regression analysis gave the same result that only two components of social responsibility and performance orientation in predicting the changing role of knowledge management processes have been effective.
ملخص الجهاز:
به منظور تعيين وضـعيت مـديريت دانـش و عوامـل فرهنـگ سـازماني در معاونـت فّنـاوري و برنامه ريزي سازمان امور مالياتي کشور از آزمون t گروه هاي مستقل براي تعيـين رابطـه معنـيداري ميان عوامل فرهنگ سازماني و استقرار فرآيندهاي مديريت دانش از ضريب همبسـتگي پيرسـون و خط رگرسيون ، استفاده شده است .
997 جدول ٤ضريب همبستگي بين عوامل فرهنگ سازماني با استقرار فرآيندهاي مختلف مديريت دانش (رجوع شود به تصویر صفحه) همچنين با توجه به جدول ٥، نتايج آزمون آماري نشان مـي دهـد کـه بـا ٩٩ درصـد اطمينـان ميتوان گفت بين "رقابت پذيري " و استقرارفرآيندهاي مديريت دانش رابطه مثبـت و معنـيداري وجود دارد، چرا که مقدار همبستگي به دست آمده (٠٦١=r) در سطح آلفاي ٠/٠١ معني دار است .
بنابراين ، مي توان چنين نتيجه گيري کرد: سـازماني کـه داراي بعـد نوآوري در فرهنگ خود باشد، براي استقرار فرآيندهاي مديريت دانش آماده ترو توانمندتر است .
ضرايب همبستگي چندگانه حاصل از تحليل رگرسيون (رجوع شود به تصویر صفحه) بر اساس نتايج حاصل از جدول ٦، ضريب همبستگي چندگانه بين عوامل فرهنگ سازماني و استقرار فرآيندهاي مديريت دانش ٠/٧٤ اسـت کـه بيـانگر همبسـتگي بـالا بـين عوامـل بـا اسـتقرار فرآيندهاي مديريت دانش است .
يافته هاي اين پژوهش ، نشان دهنده وجود همبستگي بين فرهنـگ سـازماني و فرآينـدهاي مـديريت دانش اسـت وبـا برخـي پـژوهش هـاي مشـابه مطابقـت داشـت ;٢٠٠٨ Ciganek, Mao, and Srite) Alawi, Al-Marzooqi, Fraidoon Mohammed 2007; Alavi, KayworthLeidner 2006; Park, .
com/en/doc/234455/organizational-culture-and-knowledge-management-an- empirical-investigation (accessed 20 Dec. 2008).