خلاصة:
این مقاله، ترجمهی فصل هفتم از کتاب «تاریخ تحلیلی نیروهای مسلح عراق» است که در سال 2008م [1387ش] از سوی انتشارات راتلیج (Routledge) منتشر شده است. در این فصل از کتاب، نویسندگان به رویکرد ترغیب و ترهیب و چگونگی اعمال آن در ارتش عراق در دوران حکومت صدام و بهویژه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پرداختهاند. این رویکرد که از آن با سیاست اغوا و ارعاب یا تحبیب و تهدید نیز میتوان یاد کرد، امروزه به سیاست هویج و چماق معروف است.
صدام در طول حکومت دیکتاتوریاش بر عراق به روشهای مختلفی از این سیاست بهویژه در میان نیروهای مسلح عراق استفاده میکرد. از متوقف کردن روند ارتقای درجهی نظامیان، تا انتقال یگانی، تبعید، پاکسازی، اعدام صحرایی و حتی تهدید خانوده و بستگان آنها که در قالب سیاست ترهیب به کار گرفته میشد و اقداماتی نظیر اعطای درجات نظامی پیاپی، افزایش مداوم حقوق و مزایا، اعطای زمین، خانه و خودرو به نظامیان ارتش عراق که در قالب سیاست ترغیب انجام میشد.
در این میان، قرابت و وابستگی سببی و نسبی افراد به شخص صدام نقش عمدهای در بهرهمندی آنها از مزایای ناشی از اعمال سیاست ترغیب ایفا میکرد و البته در مواردی هم صدام در راستای اجرای سیاست ترهیب اقدام به تنبیه نزدیکانش میکرد تا به همگان بفهماند که هیچ کس حاشیهی امنی برای خود در عراق تصور نکند. صدام با تکیه بر این سیاست بود که توانست کردها و شیعیان عراق را در طول 8 سال جنگ در جبههها و در مقابل هممسلکان ایرانیشان نگه دارد و هر گونه اقدام به کودتا و شورش را در ارتش عراق سرکوب کند.
This article is a translation of the 7th chapter of book “Iraq's Armed Forces; An Analytical History” published
by Routledge Publications in 2008. In this chapter, the authors describe how the “Targhib and tarhib” policy,
i. e. , the “carrot and stick” policy conducted in the Iraqi military during Saddam’s rule and particularly in the Iraqi
imposed war against Iran.
During his totalitarian rule on Iraq, Saddam used this policy in different ways and in relation with the Iraqi armed
forces in particular; from halting the military promotions, rotating, exiling, purging, executing and threatening the
family and relatives of the opposed as the tools of Tarhib to granting promotions, pay raises, lavish housing facilities
to the loyal militaries as the tools of Targhib.
Meanwhile, the casual and respective relativeness to Saddam played a major role in granting the benefits of the
Targhib policy. Implementing the Tarhib policy, however, Saddam sometimes punished his own relatives to show
them that nobody has a security margin in Iraq. Relying on this policy, Saddam was able to keep the Iraqi Kurdish
and Shia communities in the fronts during the eight years of war and force them to fight with the Iranians and suppress
any attempts to coup and riot in the Iraqi army.
ملخص الجهاز:
رهبری حزب بعث برای حفظ وفاداری همهی گروههای قومی و طایفهای عراق پیوسته رویکرد ترغیب را در ارتش این کشور دنبال میکرد و با تأکید بر وحدت و یکپارچگی عراقیها بر خطر پیروزی ایران در جنگ و تشکیل جمهوری اسلامی در عراق پای میفشرد.
رهبری عراق از یک سو با تشکیل ساختارهای نظامی موازی، از آنها در جبهههای جنگ و برای مقابله با هر گونه تلاش برای کودتا در هر یک از نیروهای سهگانهی ارتش استفاده میکرد و از سوی دیگر، پیشرفتهترین جنگافزارهایی را که میشد تهیه کرد برای نیروهای مسلح عراق فراهم مینمود و بخشی از منابع مالی لازم برای این کار نیز از سوی کشورهای حوزهی خلیج [فارس] تأمین میشد.
راهبرد دیگری که لزوماً به نیروهای نظامی اختصاص نداشت و بیشتر به حفظ روحیهی اقشار مختلف مردم عراق و از جمله خانوادههای سربازان عراقی مربوط میشد، تلاش رژیم بعثی برای دور کردن مردم عراق از تبعات جنگ بود که این کار را از طریق به کارگیری سیاست قدرت نظامی و رفاه اجتماعی انجام میداد.
(12) اگرچه ارتش عراق با بسیج این حجم گسترده از توان جنگیاش توانست تا عمق 65 کیلومتری خاک ایران نفوذ کند، از ادامهی موفقیتهای تاکتیکیاش در جبههی نبرد باز ماند؛ زیرا ساختار فرماندهیاش به بغداد وابسته بود و تصمیمگیریها باید توسط سیاستمداران و به عبارتی شخص صدام انجام میشد و فرماندهان به علت دخالت آنها نمیتوانستند ابتکار عمل را در جبههها به دست گیرند.