خلاصة:
برگردان شعر یکی از مهم ترین مباحث در زمینۀ پژوهشهای ترجمه بوده که همواره توجه و اهتمام صاحب نظران این حوزه را به خود جلب کرده است. درآمیختگی زبان شعر با احساسات شاعر در کنار ابهام و پیچیدگی ساختار شعر و پیوستگی آن با عناصری همچون آرایههای ادبی، صور خیال و موسیقی شعر، ویژگی خاصی به آن بخشیده به طوری که برگردان آن را دو چندان مشکل ساخته است. گو اینکه برخی پژوهندگان ترجمه، برگردان شعر را کاری ناممکن میدانند. در این میان برگرداندن اشعار حافظ با برخورداری از تمامی خصوصیات شعر و درهم تنیدگی صورت و معنی و بخصوص ایهام گویی های حافظ، امری است عملا غیرممکن. ازاین رو مترجم شعر حافظ علاوه بر بهره مندی از ویژگی های یک مترجم ادبی باید با زبان شعر او و ویژگی های آن، ازجمله بافت و فضای حاکم بر متن، کاربرد آرایه های ادبی، توجه به عنصر تکرار، موسیقی درونی شعر و کاربرد اسامی خاص آشنا باشد. هدف از این مقاله - که با رویکردی توصیفی – تحلیلی تدوین گردیده - کندوکاوی است در باب ترجمۀ اشعار حافظ به زبان فرانسه به قلم ادیب و ایران شناس فرانسوی، شارل انری دو فوشه کور (Charles Henri de Fouchécour)؛ و بررسی دشواری ها و کاستی های این برگردان و نهایتا شناخت جنبههای ترجمه پذیر و ترجمه ناپذیر این دیوان با تکیه بر نظر کارشناسان ترجمه در عصر حاضر است. برای نیل به این منظور نخست ویژگی های دو غزل از حافظ را بررسی میکنیم، آنگاه به تحلیل ترجمه دو فوشه کور از آنها – بهعنوان مشت نمونه خروار- خواهیم پرداخت. در آخر سعی خواهیم کرد این نکته را روشن کنیم که بی توجهی به برخی از ویژگیهای شعری حافظ در این ترجمه، تا چه اندازه به انتقال پیام متن اصلی خلل وارد کرده است.
Resume La traduction de la poesie a ete depuis toujours l'un des sujets les plus delicats des recherches en traductologie et a constamment attire l'attention des critiques dans ce domaine. La fusion du langage de la poesie avec les sentiments du poete ainsi que l'ambiguite et la complexite de la structure du poeme et son association avec des elements tels que les figures de style, les formes imaginatives et la musique de la poesie ont rendu la traduction de la poesie hors de portee, et pour certains experts en traduction, impossible. En ce qui concerne le Recueil de Hafiz, avec toutes les caracteristiques de sa poesie et l'entrelacement de la forme et du fond, et en particulier les symboles et des figures employes par Hafez, il semble que sa traduction est pratiquement impossible. Le but de cet article, formule avec une approche descriptive analytique, est de passer au crible de la satire la traduction des poemes de Hafez, realisee en francais par Charles Henri de Fouche Coure, specialiste de la litterature iranienne, en examinant les difficultes et les lacunes de cette traduction, et d'identifier les problemes lies a ce defi. De prime abord, nous allons examiner les particularites des deux sonnets de Hafiz, choisis au pur hasard, dont les proprietes pourraient etre appliquees a l'ensemble du recueil, ensuite nous allons proceder a l'examen de leur traduction. Nous observerons ensuite que le fait que certains aspects de la poesie aient ete negliges dans ladite traduction, quelle serait leur retombee dans la transmission du message de Hafiz, dans la mesure ou ils pouvaient interferer avec la transmission du message textuel, car chez Hafiz il est vraiment impossible de dissocier la forme du fond et l'esprit du corps.
ملخص الجهاز:
ترجمه پذيري اشعار حافظ ؛ با نگاهي به برگردان فرانسوي فوشه کور 1 دکتر بهزاد هاشمي استاديار و عضو هيئت علمي گروه زبان و ادبيات فرانسه ، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران .
براي آگاهي از درجه توفيق مترجم مورد اشاره ما در برگردان ديوان حافظ ، مناسـب اسـت که نخست تعريفي از وظيفه مترجم ارائه دهيم ؛ درباره وظيفه اي که مترجم بر عهده دارد گفتـه شده است که «وظيفه مترجم عبارت است از فراهم آوردن شرايط و مهّيا کردن زمينـه اي کـه در آن نويسندة متن و خوانندة زبانِ مقصد، بتوانند با يکديگر به تعامل و تـأثير متقابـل بپردازنـد و چنين شرايط و زمينه اي موقعي مهيا مي شود که متن زبان مقصد از نظر ارزش ارتبـاطي بـا مـتن زبان مبدأ معادل و يکسان باشد» (لطفي پور ساعدي، ١٣٧٦: ٧٩).
نقـش واژه هـا در ترجمه شعر او بسيار است و مترجم زبردست علاوه بر گزينش درست و آهنگين کلمات ، بايـد معادل آنها را با توجه به بافت کلام انتخاب نمايد و به قول مورتون (١٩٨٤: ٥٧) «هدف ترجمـه بايد جابه جايي معني بين دو زبان باشد به نحوي که حتي المقدور تصويري از متن اصلي در زبان مبدأ به دست آيد و ساختار نحوي، معنايي و واژگاني آن دگرگون نگـردد»( ميرعمـادي ١٣٦٩: .
بااين حال در بيشتر موارد سعي مترجم بر اين بوده است تا معادل فرانسوي عبارات را يافته و بنويسد و ترجمه اي معنايي ارائه دهد و برخلاف متن اصلي در ايـن برگـردان اثري از واژه هاي گوشنواز و موزون نيست .