خلاصة:
اگرچه مشهور است که فلسفه ی علم دانشی جدید و محصول قرون نوزدهم و بیستم است، اما این
نوشتار بر آن است که پیشینیان نیز به تناسب و فراخور علوم خود، نوعی علم شناسی را بنا کرده اند
که نسبتش با علوم آن زمان با نسبت فلسفه ی علم با علوم جدید قابل تطبیق است؛ و می توان آن را
منطق علم یا فلسفه ی علم پیشینیان خواند. این نوشتار این دانش را در آثار ارسطو و بسط آن را در
نزد حکمای مسلمان جستجو می کند. نخست چهار مساله از مهمترین مسائل فلسفه ی علم جد ید
یعنی: ممیزات یک تحقیق علمی، شرایط لازم برای صحت تبیین های علمی، ارزش معرفتی و حدود
واقع نمایی تبیین های علمی و روش های دانشمندان در مطالعه ی طبیعت، انتخاب گردیده؛ سپس در
هر مساله ابتدا آرای ارسطو، آنگاه مباحث اندیشمندان مسلمان در آن باب مطرح شده است . حاصل
بررسی آن است که اولا در آثار ارسطو به هر چهار مساله عنایت شده است؛ ثانیا روشن گردیده که
حکیمان مسلمان نه تنها در هر چهار مساله در نقد ، توسعه، تعمیق و تکامل فلسفه ی علم ارسطویی
نقشی انکار ناپذیر داشته اند؛ بلکه ابواب جدیدی را نیز در این قلمرو گشوده اند.
It is well known, though, that the philosophy of science is a new
branch of knowledge, but this article has showed that the ancient
scholars have also supplied in their scientific investigations some
kind of science which can be called “Logic of science” or
“Philosophy of science” [or philosophical scientiology]. First, four
of the most important issues in the new philosophy of science i.e.
criterions of scientific investigations, necessary conditions for
accuracy of scientific explanations, epistemic values, and status of
scientific theories and scientific methods for scientific discoveries,
were selected. In each of them, first, we illustrate Aristotle's
account, then, Muslim thinkers one. Tow point were attained: 1-
Aristotle's idea contains all of these issues. 2- Muslim thinkers have
played significat role not only in, deepening and criticizing of the
Aristotelian philosophy of science, but also in its later development
ملخص الجهاز:
نخست چهار مسأله از مهمترين مسائل فلسـفه ي علـم جديـد يعني : مميزات يک تحقيق علمي ، شرايط لازم براي صحت تبيين هاي علمي ، ارزش معرفتي و حـدود واقع نمايي تبيين هاي علمي و روش هاي دانشمندان در مطالعه ي طبيعت ، انتخاب گرديده ؛ سـپس در هر مسأله ابتدا آراي ارسطو، آنگاه مباحث انديشمندان مسلمان در آن باب مطرح شده اسـت .
بر اسـاس يکـي از آن ديـدگاه هـا کـه مقبول جان لازي و ملاک کار او در کتاب فوق الذکر قرارگرفته است ، فلسـفه ي علـم دانشي است که پاسخ پرسش هايي از اين قبيل را جستجو مي کند: الف - چه مشخصه هايي تحقيق علمي را از ساير انواع پژوهش ها متمايز مي سازد؟ ب- براي اينکه يک تبيين علمي صحيح باشد چه شرايطي بايد احراز گردد؟ ج- قوانين و اصول علمي از نظر شناسايي يا معرفت بخشي چه مقام و موقعي دارند؟ 1 د- دانشمندان در مطالعه و بررسي طبيعت چه روش هايي را بايد اتخاذ کنند؟ خوشبختانه بيان جان لازي بيش از آنکه متوجه ماهيت و موضوع فلسفه ي علم باشـد متوجه مسائل آن است و از همين جهت به نحوي ملموس نمايي روشن از اين دانـش را ارائه مي دهد و راه مقايسه را بر ما مي گشايد.
بررسي شرايط يک تبيين علمي براي حکماي ما بـدين معني بوده است که اين قضيه بايد از حيثيت هاي مختلف بررسي شود و شرايطي را از حيث ماده ، صورت ، سور، جهت و نحوه ي وجود موضوع و محمول در ذهن يا خـارج و ...