خلاصة:
زمینه: دیابت نوع دو یکی از بیماری های مزمنی است که به سبب مشکلات جسمانی، احتمال ابتلا به اختلال های روانی را افزایش میدهد. از این رو مداخلات روان شناختی، احتمالا می توانند تغییرات مثبتی در شاخص های فعالیت ایمنی و روان شناختی بدن ایجاد کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ درمان شناختی رفتاری با ذهن آگاهی بر روان درستی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی بود. جامعۀ آماری، شامل کلیه بیماران مبتلا دیابت به نوع 2 و عضو انجمن حمایت از بیماران دیابتی تهران در سال 1397 بود. از بین آنها 60 نفر به تصادف انتخاب شدند. پس از اجرای اولیۀ پیش آزمون روان درستی ریف (1989)، 48 نفر دارای کم ترین نمرۀ روان درستی، انتخاب و به تصادف در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. داده ها از طریق تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل، هر دو روش مداخلاتی شناختی رفتاری (0/05p) و ذهن آگاهی (0/05p) به طور معناداری موجب افزایش سطح روان درستی بیماران گردید؛ اما میزان تأثیر مداخله های شناختی- رفتاری بر افزایش روان درستی بیشتر از آموزش های ذهن آگاهی بیماران بود (0/01p). نتیجه گیری: بر این اساس، مداخلۀ شناختی رفتاری با تغییر باورهای بیمار، بهتر از مداخله رقیب به بیمار در فراگیری و تمرین مهارت های مقابله با مسائل روانی ناشی از بیماری کمک می کند.
Background: The purpose of this study was to compare cognitive behavioral therapy with mindfulness on well-being in patients with type 2 diabetes. Aims: The research was semi-experimental with pre-test and post-test design of three groups. Method: The statistical population included all patients with type 2 diabetes and a member of the Charity Association for the Support of Diabetic Patients in Tehran in 2018. Among them, 60 were randomly selected and after the initial pre-test of Riff psychological well-being (1989), 48 subjects with the lowest score of psychological well-being were selected and randomly divided into three groups (two experimental and one Control group) were replaced. Data were analyzed by covariance analysis and Bonferroni post hoc test. Results: The findings showed that both cognitive-behavioral interventions (pConclusions: Accordingly, cognitive-behavioral intervention by changing beliefs of patients, better than other interventions, help the patient to learn and practice the skills needed to deal with the psychological problems associated with the disease.