خلاصة:
این مقاله در پی آن است تا با بررسی گونههای متکی بر کپی در هنر معاصر، چگونگی انطباق آنها با قانون مالکیت فکری را بررسی کند. در این راستا، با بررسی موردی پروندههای «ازآنخودسازی» و معیارهای دکترین استفاده منصفانه در آنها، حدود و صغور کپی قانونی و خلاقانه تعیین میشود. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه استفاده منصفانه به عنوان یک راهحل حقوقی در بروز خلاقیت بیشتر به هنرمندان کمک میکند؟ فرضیه مقاله این است که استفاده منصفانه راهحل میانجی حقوق و هنر برای به تعادل رساندن سختگیری قوانین کپیرایت است. از اینرو، پروندههای هنرمندانی چون جف کونز و ریچارد پرینس به عنوان موارد تأثیرگذار در تاریخ هنر و حقوق انتخاب شده و معیارهای استفاده منصفانه در آنها استخراج و تحلیل میشوند. روش پژوهش مقاله حاضر، روش پژوهش رهنامهای است که در آن با استفاده از آرای دادگاهها و بررسی پروندهها تحولات قوانین کپیرایت متناسب با ویژگیهای هنر معاصر بیان میگردد. نتایج تحلیل پیش «رو، نشان میدهد که استفاده منصفانه با در نظر گرفتن معیارهایی نظیر پارودی و تغییر شکل بیش از هر چیزی در پی دفاع از بیانگری و بروز خلاقیت هنرمند است. همچنین، بررسی عملکرد دادگاهها به روش پژوهش رهنامهای نشان میدهد که بروز خلاقیت هدف مشترک قانون مالکیت معنوی و هنر معاصر است.
This article explores how copyright-based genres in contemporary art conform to intellectual property law. By examining the “appropriation” cases and the criteria of the doctrine of fair-use in them, the limits and borders of legal and creative copying (reduplication?) are determined. This study’s main question is how fair-use as a legal solution helps artists to be more creative? The research hypothesizes that fair-use is the mediating solution of law and art to balance copyright laws strictness. The cases of Jeff Koons and Richard Prince, as examples of influential figures in the history of art and law, have been selected, and the criteria for their fair-use will be analyzed. The Research Method is a doctrinal research method in which the evolution of copyright laws following contemporary art characteristics is expressed through court decrees and reviewing cases. The present analysis results show that fair-use, by considering parody and Transformative use, defends the expression and appearance of the artist’s creativity. Further, the study of court’s performance through doctrinal research method shows that the emergence of creativity is a common goal of intellectual property law and contemporary art.
ملخص الجهاز:
واکاوی مفهوم «استفادٔە منصفانه » در هنر معاصر با بررسی پرونده های حقوقی جف کونز و ریچارد پرینس * فروغ خبیری ** زهرارهبرنیا*** تاریخ دریافت :٩٩/١٠/٣٠ تاریخ پذیرش :١٤٠٠/٥/٦ چکیده این مقاله درپی آن است تابابررسی گونه های متکی برکپی درهنرمعاصر،چگونگی انطباق آنهاباقانون مالکیت فکری رابررسی کند.
پرسش اصلی پژوهش حاضراین است که چگونه استفادٔەمنصفانه به عنوان یک راه حل حقوقی دربروزخلاقیت بیشتربه هنرمندان کمک میکند؟فرضیۀمقاله این است که استفادٔەمنصفانه راه حل میانجی حقوق وهنربرای به تعادل رساندن سخت گیری قوانین کپیرایت است .
پژوهش درموردارتباط حقوق مالکیت فکری وهنر مقاله «ازآن خودسازی :تغییرشکل واختیاردر معاصردرایران ،درده سال اخیربیشترتوسط استفادٔەمنصفانه »به بررسی رویۀدادگاه درپرونده های پژوهشگران رشتۀحقوق انجام شده است وپژوهشگران استفادٔەمنصفانه پس ازافزودن معیارتغییرشکل هنرکمتربه این ارتباط پرداخته اند.
دراین دوپرونده که هردو تئوری کپیرایت باواقعیت بازارهنر،نشان میدهدکه ازآن خودسازی هستند،دریکی به نفع هنرمندودر چگونه قانون کپیرایت درتقابل باانگیزٔەخلق اثرهنری دیگری علیه اورأی داده شده است .
همچنین دردست های خودشان »نشان میدهدکه چگونه کپی مقاله «ازآن خودسازی هنری وتعیین جایگاه حقوقی درجهان وابسته به تکنولوژی ،راه بروزانواع گونه های پدیدآورنده »رابطۀپدیدآورندگی یک هنرمندبااثرش را هنری معاصررافراهم کرده است )٥ :٢٠١٦ ,Adler(.
در تعریف آن میتوان گفت دفاعی ازیک جعل کپیرایت این پرونده دادگاه استفادٔەمنصفانه رادریک سوال است که مرزمیان سخن آزادوبیان خلاقانه درکپیرایت خلاصه کرد:«آیااثرتغییرشکل داده است ؟».
com به تصویر صفحه رجوع شود نمودار ٥: پرونده گراهام علیه پرینس ، مأخذ: نگارندگان برهدف هنرمند،درک مخاطب برای تغییرشکل اثررا راجرزواجدشرایط حمایت کپیرایت است (توجه به نیزدرنظرگرفت .