خلاصة:
از جمله شبهاتی که در مورد قرآن کریم وجود دارد، ادعای مخالفت برخی حرکات و حروف اعرابی آن با قواعد ادبیات عربی است؛ ولی این نوع تمایز اعرابی نه تنها عیب نیست بلکه بر اساس نظریه برجسته سازی یکی از وجوه زیبایی و بلاغت قرآن کریم است. هدف از این پژوهش بررسی نقش تغییر سبک حرکات و حروف اعرابی در قرآن کریم بر اساس نظریه لیچ، زبانشناس انگلیسی با رویکردی تحلیلی- توصیفی و با استناد به تفاسیر است. وی اساس برجستهسازی را به دو شکل انحراف از قواعد حاکم بر زبان «قاعده کاهی» و افزودن قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان «قاعده افزایی» میداند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که قرآن کریم با ایجاد تمایز اعرابی در برخی واژگان، نوعی وقفه در کلام ایجاد و آن را برجسته میکند و از این طریق معنای مقصود را به مخاطب منتقل میسازد. اینگونه برجستهسازی در قرآن کریم در حوزه قاعده کاهی و هنجارگریزی نحوی به شیوه عطف اسم منصوب بر اسم مرفوع، عطف اسم مرفوع بر اسم منصوب و عطف فعل مجزوم بر فعل منصوب و برای اغراضی چون مدح، بیان تعجب و... رخ میدهد. همچنین در حوزه قاعده افزایی به شیوه تشبیه اسم غیرمنصرف به اسم منصرف توسط الف زائده و مرفوع شدن اسم انّ برای خلق موسیقای کلام و توازن و اغراضی چون بیان عظمت و تعجب رخ میدهد.
Among the doubts about the Holy Qur’an is the claim that some Qur’anic words-ending diacritics contradict the rules of Arabic literature but according to the theory of foregrounding, this kind of distinction of diacritical signs is not only a defect but one of the aspects of the beauty and rhetoric of the Holy Qur’an. Relying on exegeses, this analytical-descriptive study aimed to investigate the role of changing the style of words-ending diacritics and diacritical letters of the Holy Qur’an based on the theory of Geoffrey Leach, the English linguist. He considers the basis of foregrounding deviations from linguistic norms, which take two forms of "unexpected irregularity", and "unexpected regularity" or parallelism. The findings of this research indicate that the Holy Qur’an, by distinguishing the diacritics in some words, creates a kind of pause in speech and highlights it, and thus conveys the desired meaning to the audience. Such foregrounding in the Holy Qur’an occurs with respect to unexpected irregularity and syntactic deviation in the forms of conjunction and apposition by changing the diacritics of nouns and verbs for purposes such as praise, expression of surprise, and so on. Furthermore, unexpected regularity occurs by simulating an unnunated noun with a nunated one to create verbal musicality and rhythm and for purposes such as expressing greatness and surprise.
ملخص الجهاز:
تحلیل نقش توهم اشتباه حرکات و حروف اعرابی در برجستهسازی زبان قرآن کریم احمد امیدوار 1 چکیده از جمله شبهاتی که در مورد قرآن کریم وجود دارد ادعای مخالفت برخی حرکات و حروف اعرابی آن با قواعد ادبیات عربی است ؛ ولی این نوع تمایز اعرابی نه تنها عیب نیست بلکه بر اساس نظریه برجستهسازی یکی از وجوه زیبایی و بلاغت قرآن کریم است.
البته گاهی نیز مفسران با عباراتی به تفسیر این واژه پرداختهاند که هر چند با اصطلاح ساختارگرایان در لفظ تفاوت دارد ولی در جوهر معنا بیانگر آن است که در این واژه برجستهسازی از نوع قاعدهکاهی و نحوی رخ داده است ، از جمله اینکه سید قطب تغییر اعرابی این واژه را برای جلب توجه برمیشمرد که در جایگاه صفات نیکوکاران جایگاه مخصوص خود را دارد و صابران را متمایز میکند (شاذلی،1412/1: 161) یا اینکه برخی معتقدند این تغییر سبک تنبیهی بر فضیلت و مزیت صبر است چرا که تغییر کلام مالوف بر ترغیب بر شنیدن کلام مذکور و اهتمام بیشتر دلالت میکند (قاسمى،1418/1: 484) ؛ لذا هنجارگریزی و عدول از حالت رفع به حالت نصب (الموفون در حالت رفع، الصابرين در حالت نصب) برای مدح است (خانیوریاضی،1372/2 :349).
ت: 266) ؛ بنابراین این نوع بیان متعلق به قرآن کریم نیست بلکه شیوه بیانی عبریان بوده است ولی به هر حال مشخص است که این پدیده زبانی هم توجیه اعرابی داشته و هم در زبان عربی نیز سابقه دارد.