خلاصة:
در فقه اسلامی برای حلیت ذبیحه شروطی مقرر شده است که در برخی از منابع فقهی «استقرار حیات ذبیحه» نیز به عنوان یکی از شروط معرفی شده است. نویسندگان با مراجعه به کتابهای اصیل فقه شیعه دو تفسیر مختلف برای استقرار حیات ارائه کردهاند. بنابر تفسیر اول استقرار حیات عبارت است از امکان زنده ماندن به اندازة یک یا چند روز، ولی تفسیر دوم حرکتهای چشم، پا و یا دم حیوان را منظور از استقرار حیات معرفی نموده است. با تحقیقی که صورت گرفت معلوم شد که برای اعتبار استقرار حیات چهار دلیل ارائه شده که همگی مخدوش بوده و نمیتوانند به عنوان دلیل فقهی از آنها استفاده نمود. در نتیجه باید اذعان نمود که استقرار حیات، چیزی غیر از علائمی مانند حرکت و خروج خون نبوده و به قول برخی از فقها و محدثان اعتبار استقرار حیات از فقه اهل سنت اخذ شده و در روایات ما اثری از آن وجود ندارد.
In Islamic jurisprudence, for the sake of the slaughter of the dwarf, it is stipulated that some of the sources of
jurisprudence, the "establishment of life of the living creature", have been introduced as one of the conditions.
By referring to the authentic books of Shiite jurisprudence, the authors presented two different interpretations for
the establishment of life. According to the first interpretation of the establishment of life, it is possible to survive
for one or more days, but the second interpretation introduces movements of the eye, leg or tail of the animal for
the purpose of establishing the life. With the investigation, it turned out that for reasons of the establishment of
life, four reasons have been presented, all of which are corrupted and cannot be used as a jurisprudential reason.
As a result, it should be acknowledged that the establishment of life is nothing but signs and symptoms such as
the movement and exodus of blood and, according to some jurisprudents and criminals, the credit of the
establishment of life is derived from Sunni jurisprudence, and in our traditions there is no effect.
ملخص الجهاز:
٥. علامه حلي (ره ): و مستحب است اين که اعضا ذبيحه را پشت سر هم ذبح کند، پس اگر برخي از اعضا را قطع کند، و حيوان را رها نمايد، و آن گاه به قطع اعضاي ديگر مشغول گردد، در صورتي که حيوان پس از ذبح اول داراي حيات مستقر باشد، حلال است ، و الا مشکل است ؛ چون بايستي خروج روح ذبيحه به ذبح مستند باشد.
٩. ملا محسن فيض کاشاني (ره ): اعتبار استقرار حيات ذبيحه قبل از اين که ذبح شود، کما اين که شيخ طوسي آن را ذکر نموده و برخي از او تبعيت نموده اند، 3 قولي نيست که بتوان براي آن ، دليل قابل اعتمادي يافت .
٩. صاحب رياض (ره ): همانا ظاهر عبارت مصنف [محقق حلي] و برخي ديگر از عبارت ها اين است که استقرار حياتي که ميان متأخرين [شيخ طوسي و ما بعد او] مشهور شده ، معتبر نميباشد؛ چراکه دليل واضحي بر اعتبار مزبور وجود ندارد، و تنها شهيد ثاني از طرف ايشان دليلي اقامه نموده است ، مبني بر اين که حيواني که داراي حيات مستقر نيست به منزلۀ ميته است .